کتاب به سوی فانوس دریایی

اثر ویرجینیا وولف از انتشارات نیلوفر - مترجم: صالح حسینی-ادبیات اقتباسی

خانم رمزی که راحت نشسته و پسرش را در آغوش گرفته بود، آماده شد، کمی چرخید و کوشید تا راست‌تر بنشیند و در همان حال نیروی خود را در فضا پخش کرد، سرحال و زنده، چنان که گویی همه‌ی انرژی خود را به نیرو تبدیل کرده بود... ؛


خرید کتاب به سوی فانوس دریایی
جستجوی کتاب به سوی فانوس دریایی در گودریدز

معرفی کتاب به سوی فانوس دریایی از نگاه کاربران
من خیلی وقت ندارم، اما احساس می کنم مهم است که به شما بگویم که اولین تجربه من با ویرجینیا وولف، من احساس می کنم که او گهواره است. او برای همه نیست، اما او به من به عنوان یک نویسنده صحبت نمی کند. خواندن این اغلب احساس سحر و جادو شد. مثلا آیا می دانستید که مکالمه بی نهایت است؟ وجود دارد، و هنگامی که شما این رمان را می خوانید، می توانید احساس کنید. دنیای خواندن وولف دنیای معنویت و انتزاع است؛ به ارمغان آوردن افکار و احساسات ناخودآگاه ما - ما که همه ما را داریم، که ما را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد، که ما از آن ناامید نیستیم: زمان کم می شود و جادو لحظه ای آشکار می شود. او همچنین می گوید چیزی قدرتمند است که تقریبا غیرممکن است که درباره مبادلات ما با یکدیگر صحبت کنیم؛ او نشان می دهد که چگونه ما اغلب می توانید یکی دیگر را بهتر از خود او درک می کنیم در حالی که همزمان نشان می دهد که ما اغلب فکر می کنیم که ما دیگران را درک می کنیم زمانی که کاملا اشتباه است. او همچنین نشان می دهد که انگیزه های زیرزمینی ما چگونه اقدامات ما را شکل می دهد و ما چه کسانی هستیم و بنابراین آنها سرنوشت های ما، زندگی ما را کنترل می کنند. لحظاتی وجود دارد که به نظر می رسد جوهر چیزها را جذب می کند؛ سپس، همانطور که در مورد انسان است، نشان می دهد که ما هرگز نمی توانیم حقیقت واقعی و کامل طبیعت دیگران یا جهان را بدانیم. او همچنین تفاوت هایی را که می تواند بین مردان و زنان وجود داشته باشد، نشان می دهد و نقش هایی که آنها به همراه درایو های داخلی آنها به آنها داده شده است، جدا و آنها را نابود می کند. این همه آن را با پروسس صاف و زیبا که می تواند حتی بیشترین آسیب در میان ما. والف عناصر زیبایی را در ناخودآگاه من به وجود آورد که من از دوران کودکی با آن آشنایی نداشتم. این، دوستان من، بی ارزش است. زندگی درباره ادراک است، و هیچ کس به نظر نمی رسد این را بهتر از وولف بگیرد.

مشاهده لینک اصلی
این سنگ طولانی تر از همه شکسپیر زنده خواهد ماند شخصیت در فانوس دریایی و فانتزی آن را تعطیل می کند: جاودانگی از طریق آن کارها احمق طلایی است؛ حتی برای طولانی ترین زنده ماندن، حتی برای شکسپیر - احتمالا بهترین کلمات کلیدی که جهان شناخته شده است - زمانی که همه آن می رود پاپ! (و این خواهد بود)، نویسنده مکبث و استالین و کابلی که شب گذشته من را به خانه بردند، همگی مشابه هستند: ندا. یک مقاله اخیر ادعا می کند که فیلیپ لارکین که یکی دیگر از شاعر مرگ بزرگ است با ناراحتی با کیفیت هال مارکین خط نهایی از آرامگاه شلخته اش ناراحت شد، اما من مشکوک هستم ... خطی که بلافاصله قبل از آن می آید همه این را می گویند؟ تقریبا غریزه ما تقریبا درست است: آنچه از ما زنده خواهد ماند عشق است. و این برای فانوس دریایی است: تقریبا غریزی و همه چیز که تقریبا درست است؛ یک شاهکار توصیف خشم غم و ناراحتی و ناتوانی مطلق آنچه که احساس می کند خیلی خلاصه زنده در جهان پر از مردم (برخی از آنها ما را دوست دارم) که همه بسیار کوتاه به اشیای بی جان تبدیل می شود. هیچ چیز وحشتناک، هیچ چیز بیشتر درست نیست. همه چیز که گفتم ... واقعا پدیدارشناسی است که واقعا این زن بریتانیایی غول پیکر در بعضی مواقع موفق به رسیدن به قله و آمپر؛ در سراسر اتر و سال ها، و جک های خجالت آور را از یک جادوگر نابالغ جادویی مضطرب و نابالغ کوچک که جوانی کمدی خویش را به نمایش می گذارند، سینما اورسون (\u0026 amp؛ tori)، و سه آکورد نوردی شبیه سازی کرد.

مشاهده لینک اصلی
این رمان باعث خنده من شد، اما نه به دلایل معمول. من خندیدم چون مجبور بودم تمام سوالات را از ابتدا بخوانم زیرا من قسم خوردم که دیوانه شدم. من فقط به چند نفر از سران، مجبور شدم بدون اینکه خیلی به عنوان یک عادت ماهانه از بین برود؟ به زودی بسیاری و بسیاری از من به یاد می آورم، چون ما دنیای راحتی دیدگاه همه جانبه محدود را ترک کردیم و به دیدگاه مطلق عمیق مطلق عمیق از پاراگراف به پاراگراف رسیدیم. چه چیزی؟ چطور؟ آیا سردبیر است؟ آیا خانم وولف دیوانه است یا نه؟ این فقط کمی منحنی یادگیری را به من رسانده و من به یکی از عمیق ترین و وسیع ترین گفتگوهای داخلی یک خانواده راحت زندگی کردم که در یک جزیره در اسکاتلند در نزدیکی فانوس دریایی زندگی می کند. نوشتن واقعا زرق و برق دار است، اما اگر شما هر چیزی را می دانید کلاسیک و هر چیزی در مورد نسل از دست رفته نویسندگان در دهه 20، خادمان سابق و روحهای ناامید پس از کابوس جنگ جهانی اول، می دانید، پس شما می دانید که هیچ وقت به نظر نمی رسد. پس از همه، بر روی سطح آن، رمان یک حماسه خانوادگی که از نسل ها گذر می کند، فقط سعی می کند جلوی درب خانه را ترک کند تا سرانجام به فانوس دریایی برود. البته، البته، باید در نهایت به واقعیت یا احتمال خداوند رحم کند. خوشبختانه برای ما، چیزها همیشه به نظر نمی آیند، زیرا این امر بهانه ای برای رمان است، آیا این نمی تواند بهانه ای برای رمان باشد؟ آه، بله، این کار را می کند. اما نگران نباشید، این ایده کاملا به خوبی ظاهر شد و از طریق یک دهه ارزش زندگی یک زندگی داشت. و من نمی توانم هر گونه اتهامات را در اینجا، رمان متراک و غنی از ایده است. این سزاوار تمام توجه شما و پس از آن برخی است. با سومین خواندنش در دو روز، Ive پاره شد و بیش از حد عاطفی بر روی صحنه @ house-only @ بود، جایی که زمان گذشت و هیچکس جز یک پیرمرد نابالغ دور نیست که گاهی اوقات در حالی که Ramsays دور هستند تمیز شود. متاسفم. این صحنه من را با تخریب کامل خود در مقایسه با زندگی، زندگی، زندگی، خانواده، تمام سقوط و سقوط آن، معجزات کوچک و ناراحتی ها و انحرافات، از بین برد. لیلی جالب به نظر می رسید: پر از مقادیر مساوی انعکاس و عمل در مقایسه با مادربزرگ استرن از خانه، و او، بیش از هر چیز دیگری، به من آموخت که مادر را دوست دارم. براستی. یک رمان زرق و برق دار و متراکم است. قطعا این بار دیگر بار دیگر دوباره خواندن آن را می خوانم و احتمالا بار دیگر آن را نیز در طی این نشست خواندم. این عمیق و پیچیده و پر از گنجینه ها و زیبایی است. من هم به طور کلی نمی توانم دوباره بخوانم، اما کمی از چند کتاب وجود دارد، به راحتی گریه می کنند، و این یکی قطعا یکی از آن ilk.Mrs است. رامسی مکان بسیار ویژه ای در قلب من دارد، به راحتی عمیق تر و پیچیده تر از مردی که او را برای اینکه یک زن در سال های میانه خود را بین عشق و رضایت و ناامیدی آرام و تفکر جهانی، اخراج کند.

مشاهده لینک اصلی
یک رمان در سه قسمت: @ Window @ (دومین عصر آخر در اقامت در خانه تابستانی، با شام خوب و تمایل به رفتن به فانوس دریایی)،Time Passes @ (پوشش ده ساله بین اولین و آخرین بخش) و @ The Lighthouse @ (جایی که سفر به فانوس اتفاق می افتد و لیلی نقاشی خود را تمام می کند). بسیاری از بررسی ها انجام شده است، بنابراین من فقط چند یادداشت در اینجا قرار داده ام: - قسمت اول از خاطرات Woolfs از سال 1890 ساخته شده است (او این شخصیت های طوفان را در خانواده اش پایه گذاشت) اما سال هاست که این اطراف در سال 1908 اتفاق می افتد اما نه از سال 1904 پیشی گرفته است، چون در دوران وسط، جنگ جهانی اول اتفاق می افتد (نمایش اسپویلر) [جایی که یکی از پسران می میرد (پنهان کردن اسپویلر)]. بخش آخر بعد از جنگ تعیین می شود. احتمال دارد که آقای رامسی در پایان جنگ جهانی دوم شاهد آن نباشد. آقای رامزی امپراتوری بریتانیا است؛ آنچه که او خواسته انجام خواهد شد، انجام خواهد شد. خانم رامزی نیمه بهتر است، او را متعادل و آرامش بخشید. shes نیز علاقه به دوست داشتن و برخی از bossiness که شوهرش، هر چند بسیار کمتر - که خانم امپراتوری بریتانیا XD - در این فضای بسیار زیادی در این کتاب وجود دارد، می توانید واقعا زیبایی طبیعی را احساس کنید؛ همچنین منجر به تجزیه قدرت طبیعی در وسط می شود. من همچنین متوجه شدم که چگونه بسیاری از شخصیت های داخلی عمیق هستند - عمق نشان داده شده است که عمیق تر از اعمال سطحی است که اجازه می دهد عمق افکار، درونی های مختلف خودت نشان می دهد که آن تنها به مردان یا زنان محدود نمی شود، بلکه همه آن را دارند. چیزی که هر دو طرف می خواهند بدانند. نیاز به تأیید / پذیرش در همه، نشان دادن در اینجا به ویژه در میان مردان: آقای رامزی نیاز به wifes خود را در طول و پس از اوج خود، و آقای Tansley نیاز به دانستن که HES ارزش با وجود آغازگرهای فروتن خود (و هنوز هم نیاز به سال ها پس از قسمت اول قسمت ها) .- اشاره به @ boobies @، اما در مورد نوع خاصی از (جوان) مردان * سرفه * - چگونه بچه ها (خوب، حداقل جیمز) به نظر می رسد مشتاق به فانوس دریایی در بخش اول، اما کمتر در بخش آخر (که ممکن است به علت سن آنها، 16/17، که به ویژه زمان سرکشانه، هر سن در * گره * - به این معنی است که آقای رامسی 54hish بود زمانی که آخرین فرزند خود متولد شد، که به معنی خانم رامسی باید حداقل 10 سال جوانتر از او است. خانم رامزی به نظر می رسد شخص چسبناک، مرکز نگهداشتن چیزها با هم (مشاهده اسپویلر) است، و حتی بعد از مرگ او (حتی پنهان کردن اسپویلر) ] او قدرت بیشتری نسبت به بسیاری دارد ممکن است فکر کند. من این کتاب را بسیار خواندنی، خلق و خوی عالی و نوعی مراقبه دانستم. یک راه برای حل مسائل گذشته از نویسنده، و کاملا زیبایی است. حالا من از نویسندگان دیگر هم این کار را می کنم. در هر صورت، این مثال خاص زیبا است. ادبیات: من کتاب های من را دوست دارم - رنگ ها، سنگ ها و نوع من می تواند شور و نشاط آنها را طعم و بوی * lol * من حتی می تواند مورد علاقه خود را در میان آنها انتخاب کنید (theres one سنگ قرمز در میان آبی / خاکستری / سفید که می بینم).

مشاهده لینک اصلی
خواندن سوم در 20 سال. این چیزی است که درباره VWs می شود که به شدت بر من تاثیر می گذارد؟ این در مورد نوشتنش در سطح میکرو چه چیزی است که بلافاصله چیزی را در من تغییر می دهد؟ من این را انتخاب کردم، مبهم فکر کردن در مورد دوباره خواندن بعضی از وولف به عنوان راهی برای پایان دادن به سال، اما پس از خواندن صفحه اول، قلاب شد. بنابراین باید در مورد صفحه اول چیزی وجود داشته باشد، درست است؟ اگر من به اندازه کافی نزدیک شوم، چیزی وجود دارد ... به نظر می رسد جملاتی که نشان دهنده نابغه هستند: البته اگر فردا خوب باشد، خانم رامزی می گوید: او افزود: «اما شما باید با لارا بایستید». او به پسرش این کلمات را شادی فوق العاده ای تحویل داد، به طوری که اگر قرار بود این سفر انجام شود، تعجب که او پیش بینی شده بود، سالها و سالها به نظر می رسید، پس از یک شب تاریک شب و یک بادبان روز، در تماس بود. از آنجایی که او حتی در سن شش سالگی متعلق به آن قبیله بزرگ بود که نمیتواند این احساس را از آن جدا کند، اما باید چشم اندازهای آینده را با رضایت و غم و اندوه خود ابراز کند که واقعا در دست داشته باشد، دوران کودکی هر چرخشی که در حال چرخش احساس است، قدرت کریستال شدن و انتقال لحظه ای که دلتنگ یا تابش آن می شود، جیمز رامزی، نشسته روی زمین، برش تصویر از کاتالوگ نشان داده شده از فروشگاه های ارتش و نیروی دریایی، تصویر تصویر یک یخچال، به عنوان مادرش صحبت کرد، با سعادت آسمانی. با شادی گریست. چرخ دستی، ماشین چمن زنی، صدای درختان صنوبر، قبل از باران سفید شدن برگ ها، گاوچران کوه، جارو برقی، لباس های شگفت انگیز â € \"همه این ها به طوری رنگی و متمایز در ذهن او بود که او در حال حاضر کد خصوصی خود را، هرچند تصویری از شدت عجیب و غیرقابل قبول، با پیشانی بالا و چشمان آبی آبی اش، بی صلاحانه خالص و خالص، کمی در نظر گرفتن ضعف انسانی به نظر می رسید، به طوری که مادرش، او را تماشا کرد، قیچی های خود را به طور مرتب دور یخچال، او تصور کرد که همه قرمز و مرده در پایه و یا هدایت یک شرکت سخت و قابل توجه در برخی از بحران امور عمومی است. اما، پدر او گفت، متوقف در مقابل پنجره اتاق نشیمن، â € œit wonâ € ™ خوب است. او واقعا یکی از استادان بزرگ کاما است - در این ریتم نگاه کنید، چگونه از آن برای کمک به حرکت بین ذهن (هر دو نویسنده و شخصیت ها) استفاده می کند. به عنوان مثال تکرار @ از @، به ما حلقه می زند، بر روند فکر فکر می کند. همچنین، به نظر من کاملا شگفت انگیز است، وولف موضوعات تمدن دنیای داخلی، تمایل، کنتراست بین دیگران را از ما و آنچه که از خودمان، ماهیت ذهنی واقعیت دارد، معرفی می کند. همچنین نگاه کنید به جیمز @ مرتب @ که به ما چیزی از ماهیت خود، در اطراف یک نماد خانواده داخلی مدرن، و چگونه مادران خود را از روی نیمکت رویای خود را، با کنار هم قرار دادن، به طور ضمنی critiqued نگاه کنید. و این فهرست: - @ چرخ دستی، ماشین چمن زنی، صدای درختان صنوبر، سفید شدن برگ قبل از باران، گرگ های کراوات، جارو برقی، جارو کردن لباس ها @ - حرکت از بتونه به نامحسوس - صدا و تغییر رنگ برگ ها ، هر یک از آنها ذهن را نسبت به چیزی که در آن نیست، هدایت می کند، چیزی که در حال حاضر وجود ندارد، اما پیش بینی می کند، در حال ظهور است. این، البته، یک بار دیگر یکی از موضوعات اساسی این کتاب است - چه تجربه ای، چه موجود است. یک سطح کنترل برای نوشتن او وجود دارد که من فکر می کنم برخی از تجربه به عنوان سردی، در واقع او برای آن مورد انتقاد قرار گرفت، اما من فقط آن را نمی بینم - اینجا غم و اندوه عمیق وجود دارد - بیشتر به ویژه، البته بعدا در کتاب - فصل گذر زمان، دلهره آور و زیبا است (که می تواند آقای رامزی در تاریکی را با دستان خود باز کند؟) شاهکار.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب به سوی فانوس دریایی


 کتاب ابوعلی گاو آدم کن
 کتاب احمد خلیفه خراب کن
 کتاب ابوعلی عروس پیداکن
 کتاب ابراهیم کیسه پاره کن
 کتاب آنتی گونه
 کتاب آقای ملک