کتاب جان عزیزم

اثر نیکلاس اسپارکس از انتشارات پوینده - مترجم: پدیده آزادی-ادبیات اقتباسی

یک شورشی عصبانی، جان از مدرسه خارج شد و در ارتش به سر می برد، نمی دانست چه چیز دیگری با زندگی اش دارد - تا زمانی که با دخترش از رویاهایش ساوانا ملاقات کند. جاذبه متقابل آنها به سرعت به نوعی عشق تبدیل می شود که ساوانا را در انتظار جان برای انجام وظیفه خود به پایان می رساند، و جان می خواهد با زنانی که قلبش را گرفته اند، سکونت داشته باشند. اما 9 سپتامبر همه چیز را تغییر می دهد. جان احساس می کند که وظیفه او مجدد است. و متأسفانه جدایی طولانی ساوانا را درک می کند که دوستش دارد. بازگشت جان به خانه، جان باید با این واقعیت که Savannah، که در حال حاضر ازدواج کرده است، هنوز عشق واقعی خود را در بر دارد، و با سخت ترین تصمیم زندگی اش مواجه است.


خرید کتاب جان عزیزم
جستجوی کتاب جان عزیزم در گودریدز

معرفی کتاب جان عزیزم از نگاه کاربران
من این کتاب را دوست داشتم؛ من کمی ناراحت بودم، اما به هر حال ... همه چیز را نمیتوان به شیوه خود نوشت.

مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** همانطور که این کتاب به برخی از روشها من را تحت تاثیر قرار داد، من نمی توانستم این کتاب را به عنوان رتبه بالاتر به دلیل: 1. رابطه بین John \u0026 amp؛ ساوانا - خیلی سریع می رود، با ریزش کوچک می تواند موجب مسائل زیادی شود که بیش از حد مورد نظر افزایش یافته است. نامه به جان به اندازه کافی ساده بود و هسته اصلی داستان نبود. نامه های بیشتری را ترجیح می دهم که عشق را بین دوستداران تبادل کند. زمان جونز در ارتش خیلی پیچیده شده بود، هیچ چیزی از این نمی تواند به من مربوط باشد که ارتش واقعا چیست. نویسنده باید تحقیق بیشتری انجام دهد. ساوانا - چگونه می تواند او را به سادگی به جان برساند حتی اگر او او را دوست دارد؟ اما در این رمان، نقاط مثبت وجود دارد، چیزی که من بیشتر دوستش دارم، این واقعیت است که داستان آن را با جان توصیف خاطرات دوران کودکی اش تعریف کرد، اما یکی از چیزهایی که بیشتر من را تحت تأثیر قرار داد، رابطه او و آمپر است. پدر او. من واقعا از پدرم جانسون ناراحت بودم، زمانی که جان بر علیه او قیام کرد، اما زمانی که او سعی داشت در آن جا بماند، سکوت می کرد، اما وقتی که جان شروع به وسوسه شدن پدرش در سکه ها کرد، پدرش بهترین کارش را انجام داد آنها را تنها با کنار گذاشتن یك تصویر با یكدیگر (یووه از گوش دادن به گوش كه سکه های كاغذی را می شنود) می سازد، یا این كه پدرش یكی را به تنهایی به طور كامل برانگیخت. هنگامی که ساوانا به احتمال این که پدرش جانسون مبتلا به سندرم Aspergers رنج می برد، گفت که او عصبانی شد، اما سپس جان رابطه خود را با پدرش اصلاح کرد. سپس او متوجه شد که چرا پدرش سکوت می کند و گفتگوها یک طرفه یا وسواس با سکه ها است یا این که پدرش بدون پیروی از پروتکل خاصی پیروی می کند. این قسمت من را تشخیص داد. من تصور می کردم که برای پدرش چقدر سخت است که او را به عنوان یک پدر تنها بسپارد و سپس تلاش می کند تا با خواسته های جونز سازگار شود و به آن پاسخ دهد. سالهای آخر پدرش پرولتاریا و آمریكا بود. مرا گریه کرد این بسیار شگفت انگیز بود که چگونه جان تلاش خود را برای اصلاح رابطه اش با پدر، و یا این که چگونه او پدر را برای همه آنها در نظر گرفته شده است نوشته شده است. این کتاب می تواند پایان شادتر، منظورم این است که آنچه تصور درست است؟ اما پس از آن شاید Sparks بهترین کار خود را انجام دهد تا یک رویکرد واقع گرایانه را به کار گیرد، که عاشق برنده شد؛ در پایان به توافق برسید. اگر بخواهید یک لکه براق داشته باشید، این است. من در تلاش برای پایان دادن به این کتاب متوقف شدم، و من به پایان میرسانم که 3.5 کتاب را بخوانم

مشاهده لینک اصلی
پدرم همیشه گفت وقتی که با چیزی مبارزه می کنید، به همه افراد اطراف خود نگاه کنید و متوجه شوید که هر فردی که می بینید، با چیزی مشغول است و به آنها سخت می گیرد همانطور که شما می گذرید viap-71، Dear John.Saya sangat suka kalimat di atas، dan secara keseluruhan sia suka buku ini. Mungkin کارنا belakangan ini bacaan sia didominasi dengan buku fantasi، metropop ringan، giliran baca دراما mengharu biru ini perasaan sia berasa dicampur aduk. Secara ratu drama gituuuu: pSaya sejak bab aul sudah jatuh cinta dengan buku ini، covernya yang meneduhkan hati، dan juga ceritanya yang indah. Bku kedua Nic Sparks yang saka baca، pertama dulu baca Msg در یک بطری، yang berlalu saja tanpa kesan. Jadi pengen baca ulang bukunya. سایا sih ga masalah dengan buku yang ga hepi پایان، asal jelas aja ga hepi endnya bukan kegantung ga jelas seperti buku love hate and hocus pocus. خوب، بالیک جان عزیزم، سارا حریس besar menceritakan kisah cinta antara جان دون ساوانا. برآوردی که در آن به کار رفته است، مروه برداا ترپاکسا برپیساه کارنا جان هاروس کیملی کی مدان پارانگ. Cerita ini juga diwarnai dengan hubungan kaku John dan ayahnya yang ternyata آه ternyata .... spoiler kalo diceritakan، mendingan baca sendiri aja ato nonton pilemnya، lumayan bisa liat mas Tatum:) Membaca buku ini membuat saa merasakan kembali debar-debar cinta saat jatuh cinta، sesaknya dada saat rindu mendera، plus tersenyum sambil menitikkan هوا mata saat membaca bab terakhir. توصیه شده!!

مشاهده لینک اصلی
جان از یک پدر و مادر تنها به خانه می آید، و با پدرش ارتباط جدی داشت. او چند سال بعد از دبیرستان به ارتش می پیوندد، زیرا او متوجه شد که او به جایی نمی رود که زندگی اش رانده شده باشد. جان ملاقات می کند و در ساوان یک هفته یک بار در حالی که او در حال ترک است. آنها قصد دارند بقیه زندگی خود را با یکدیگر صرف کنند؛ با این حال جهان به راه خود می رسد جان، احساس وطن پرستی پس از 11 سپتامبر، دوباره در ارتش و 3 سال به سمت شرق می رود. من فکر کردم داستان واقعی بود در حالیکه آنها از هم جدا شدند. خوب، ساوانا رشد کرد، و جان نداشت، زیرا او در یک منطقه جنگی گیر کرده است و همه او باید بر روی عشقش در خانه تمرکز کند. من هیچ شکی در این جنگ چندین بار اتفاق افتاده است. رابطه ی جان با پدرش واقعا جالب بود. ساوانا، متخصص روانشناسی آموزش عالی، به جان کمک می کند تا درک کند که پدرش Asperger است. دانستن این، تغییر می کند که چگونه او در تمام زندگی خود احساس می کند. قهرمان کمی بیش از حد شیرین است، و داستان کمی غم انگیز است، اما من واقعا دوست عزیز جان. عنوان به تنهایی کافی است تا شما را افسرده کند. ظاهرا من مجذوب هستم، چون من اکنون طرفدار نویسنده هستم. هر چه، آقای صورپرس.

مشاهده لینک اصلی
عشق واقعی بدان معنی است که شما برای دیگران شادتر از خودتان مراقبت می کنید، مهم نیست که چقدر انتخابات چقدر دردناک است. اسپارک، من این کتاب را دوست دارم، من عاشق ساوانا، جان و تیم هستم .. من عاشق تو هستم .. عزیز جان یک کتاب شگفت انگیز است، من به مکان دیگری رسیدم، باعث شد احساسات زیبایی و عجیب و غریبی را احساس کنم که حتی نمی توانم توضیح دهم، هر کلمه به من خیره شد، سااناها و جان ها عشق را به من زدند. من دوست داشتم راه و روش کتاب بود با وجود این همه رمان در مورد عشق واقعی صحبت می کرد و ما باید توجه بیشتری به افرادی که بیشتر از خودمان دوست داریم باشیم، اما پایان دادن به آن بسیار افتضاح بود، من از آن متنفر بودم، به نظر من بدترین بخش کتاب بود، ناامید شد من به هر حال، این واقعا یک کتاب زیبا بود .. فقط آن را بخوانید.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب جان عزیزم


 کتاب ترو می گه شولوپ و شالاپ جیش نکنی زازا تو آب
 کتاب تروترو و زازا چه نازن با هم خونه می سازن
 کتاب تروترو با زازا کیک می پزن بچه ها
 کتاب تروترو یه مرده دودو رو پیدا کرده
 کتاب تروترو با زازا کجان؟ کنار دریا
 کتاب تروترو،زازا زرده!دوباره پی پی کرده؟!