کتاب جنگل نروژی

اثر هاروکی موراکامی از انتشارات نوای مکتوب - مترجم: معصومه عمرانی-ادبیات اقتباسی

تورو، یک دانشجوی کالج سکوت و پیشقدمی جدی در توکیو، به Naoko، یک زن جوان زیبا و درخشان جوان اختصاص داده شده است، اما شور و شوق متقابل آنها با مرگ غم انگیز سال های بهترین دوست خود را نشان داده شده است. تورو شروع به انطباق با زندگی دانشگاهی و تنهایی و انزوای او در آنجا می کند، اما Naoko فشار و مسئولیت های زندگی را غیر قابل تحمل می یابد. هنگامی که او بیشتر به دنیای خود بازگردد، Toru پیدا می کند خود را در حال رسیدن به دیگران و به یک زن جوان آزاد آزاد و جنسی است. داستان تلخ یکی از دانشجویان رمانتیک، چوب نروژی، ما را به این مکان دور از جوانی، عشق اول، ناامید و قهرمانانه می برد.


خرید کتاب جنگل نروژی
جستجوی کتاب جنگل نروژی در گودریدز

معرفی کتاب جنگل نروژی از نگاه کاربران
همیشه به خودم میگم نباید آهنگ‌هایی که دوسشون دارم رو میون حال بد زندگیم گوش بدم؛ چون اون حال غمگین سفت می‌چسبه به اون آهنگ. و بعدها، هرجا و هرموقع که گوشش بدم، دقیقا همون حس و حال رو برام زنده‌ می‌کنه؛ درست مثل یه جادو. که دارم می‌خندم و حال خوبی دارم... اما اگه صدای اون آهنگ رو از دور بشنوم، غرقش میشم و برمی‌گردم به همون روز و همون ساعت، به همون حال.‌ آهنگا مثل یه چسبِ محکم می‌مونن، خیلی سفت می‌چسبن به احساست. برای همین نمیخوام خاص‌هاشون رو هدر بدم و بی‌استفاده کنم.
شروع این کتاب، با یه آهنگ پر خاطره برای @تورو@ آغاز میشه... آهنگی که برش می‌گردونه به یه‌خاطره ی قوی‌ و قدیمی... به یه گذشته ی سخت و سرد.

Despite your best efforts, people are going to be hurt when its time for them to be hurt. Life is like that.

دوست صمیمی و درواقع تنها دوست @تورو@ یعنی @کیزوکی@، بدون هیچ توضیح و نامه‌ای خودکشی کرده. شروع چرخه ی غم این داستان، از خودکشی کیزوکی آغاز میشه.
خودکشی کردن، درست مثل بازی دومینو می مونه. اولین نفر که کم بیاره و بیفته، خیلیا پشت سرش آسیب می‌بینن، کم میارن. توی این داستان، با زمین خوردن کیزوکی، حالا نوبت تورو و نائوکو شده که باید زمین بخورن، که باید مرگ رو با چشماشون ببینن. اما این وسط، پیچیدگی‌های زیادی هست... که زندگی رو برای اون دو‌ نفر سخت می‌کنه. که ما قراره شاهد تلاش‌شون برای زمین نخوردن باشیم، قراره شاهد تلاش‌شون برای خارج شدن از این دومینوی تلخ باشیم.

Dont you see? Its just not possible for one person to watch over another person forever and ever.

موراکامی با ذهنش کاغذ رو‌ پر نمی‌کنه، با قبلش می‌نویسه. انگار که قلم رو داده باشه دست قلبش و رهاش کرده باشه. به‌خاطر همینه که تک‌تک کلماتش قابل لمسن، که با چشم می‌بینمشون و با قلب لمسشون می‌کنم.
جنگل نروژی، چندین روایت از آدما بود... اما اصل اصلش، روایت بازمانده‌های خودکشی بود. روایت تقابل‌شون با مرگ. که نشونم داد اگه کم بیاری و تمومش کنی، اطرافیانت رو توی چه جهنمی رها می‌کنی. این کتاب روایت بازمانده‌ها بود... روایت چراهاشون، که وقتی بهترین رفیقت بدون هیچ‌ توضیح و‌ نامه‌ای خودش رو تموم کنه، کی جواب چرای تو رو پیش خودش داره؟! روایت جنگیدن‌شون بود، که سخته از اون مرگ بدون آمادگی بیرون دربیای. و روایت شکست بود، که وقتی تنها می‌مونی، وقتی چراهات بی‌جواب می‌مونه، وقتی جنگ رو می‌بازی، شکست رو قبول می‌کنی و افسردگی سراغت رو می‌گیره.

What a terrible thing it is to wound someone you really care for—and to do it so unconsciously.

همه ی آدما، همه ی آدم‌های نرمال و خوشحال و خندون...‌ وقتی نزدیکشون بشی، میبینی که یه فاجعه درونشون دارن. و شاید بشه گفت به تعداد تمام آدم‌ها یه پل هست، پلی که خودشون با زحمت زیادی ساختن تا از عمق فاجعه ی درون‌شون عبور کنن.
با این کتاب، بار دیگه از یه نویسنده ی ژاپنی از اهمیت حرف زدن و بیرون ریختن احساس خوندم. که واقعا نمی‌دونیم، اما کلماتی که بیرون ریخته میشن، مثل یه مرهم می‌مونن... آروم می‌گیریم با رفتن‌شون. گاهی عادت می‌کنیم به زندگی توی ذهنمون، توی افکارمون... اون‌قدر که دنیای بیرون برامون غریبه میشه. اما اون ذهنیت‌ها، خیلی‌هاشون واقعیت ندارن. باورشون نکنیم.

موراکامی با جنگل نروژی از عشق میگه؛ از اینکه خیلی وقتا - نه همیشه - عشق می‌تونه کمکت کنه از دومینوی مرگ بیرون بیای. که می‌تونه کمکت کنه بعد از ماه‌ها فرار، یه نگاه به پشت سرت بندازی و ببینی دیگه در خطر نیستی، بازی تموم شده و تو‌ محکم و استوار باقی موندی.

@What happens when people open their hearts?@
@They get better,@


مشاهده لینک اصلی
داستان به نظرم فراز و فرود خاصی نداره و به نظر فضای کسل کننده‌ای داره، اما این موضوع اتفاقی و مهمتر از اون، ضعف داستان نیست. برای فهمیدن دنیای پر از استیصال و غم و رخوت کاراکترها این شیوه روایت و پرداخت، کاملا هوشمندانه و ضروریه. دوست داشتم.. موراکامی جان، کاش باز هم رئالیستی هم بنویسی :)

مشاهده لینک اصلی
من نمی تونم توضیح بدم من می خواهم صفحات این کتاب را بسوزانم، آنها را بشکنم و آنها را به سمت راست بچرخانم! من در مستقیما در مغزم قرار می گیرم، خونریزی بسیار من! کلمات موراکامی باعث می شوند که من همانند نیکول کیدمن در آن صحنه در موولن روژ، جایی که او در آن ناخن های خزنده غلت بزنند، احساس غم و غضب و لذت بردن و گفتن بله! بله کلمات کثیف! بیشتر! بیشتر! کلمات شیطان! اگر چه کلمات موراکامی ها بسیار ناقص و کثیف هستند، زیرا آنها منشوری و مرموز هستند. من آرزو می کنم که جملات خود را به یک فرش بچرخانم. آنها جادویی و عرفانی هستند ... قلب من را شکستند.

مشاهده لینک اصلی
موراکامی رمان خود را به دو قسمت تقسیم می کند. گذشته و مرگ است. سپس آینده و زندگی وجود دارد. چه جاده ای را می گیرید؟ به نظر می رسد یک سوال آسان برای پاسخ دادن. اما چه اتفاقی می افتد وقتی که در گذشته عاشق هستید؟ و چه اتفاقی می افتد وقتی شما به شدت می خواهید گذشته را از چنین مرگ نجات دهید؟ زندگی پیچیده و چشم انداز آینده به نظر می رسد یک خیانت وحشیانه از کسی است که به شدت به شما چسبیده است. شما لنگر او هستید تنها ارتباط او با واقعیت است. و تو او را دوست داری چگونه می توانم هرگز راه بروم؟ زندگی ثابت است، گرچه عشق واقعی نیست. گاهی اوقات ما باید این کار سخت را انجام دهیم و حتی اگر ما را به قتل برساند اجازه دهید. @ مرده همیشه مرده است، اما ما باید زندگی کنیم. @\nچنین حرف هایی ساده تر از عمل به کار می رود. گاهی اوقات مرده ها بسیار خود را حمل می کنند که بدون آنها زندگی می کنند هنوز کاملا زنده نیستند. Toru بهترین دوست خود را زمانی که او هفده ساله بود از دست داد. او خودش را کشت ما هرگز نمی فهمیم که چرا، اما من ایده های خودم را درباره آنچه و چه کسی باعث آن شدم. او حمل می کند، احساس خالی می کند او با دوست دختر مرده دوست Naoko خود عاشق می شود، اما او مشکلات خودش را دارد. آنها سالی یک دوستی را حفظ می کنند و پس از آن خود را خودساخته می کنند؛ چرا که به سادگی نمی تواند با زندگی پس از مرگ دوست پسر قدیمی اش مقابله کند. او همسرش بود و اکنون او در دریای عدم اطمینان است. هر کسی که بخواند موراکامی اهمیت موسیقی را در داستان داستان خود می داند. این اشعار می گویند بیش از من همیشه در مورد رمان بود. آنها را بخوانید، آنها را بشنوید و آنها را احساس کنید. موسیقی را بشنوید: https://www.youtube.com/watch؟v=eeQks... Wood Wood (این پرنده از بیتلز). من یک بار یک دختر داشتم یا باید بگویم که یک بار من را به من نشان داد که اتاق او آن را ننوشید چوب خوب نروژی او از من خواسته بود باقی بماند و او به من گفت که برای نشستن در هر نقطه که من به اطراف نگاه کردم و متوجه شدم که صندلی نشسته بر روی یک فرش، زمان من نکردن شراب او ما دو تا صحبت کردیم و سپس او گفت: @ وقت خود را برای بستر @ او به من گفت که او صبح کار کرده است و شروع به خنده گفت به من من انجام نشده و خزنده خواب در حمام است و زمانی که من بیدار شدم aloneThis پرنده پرواز کرده بود که من نور آتش من آن چوب خوب نروژی من می خواهم آنها را تفسیر و آنها را در بستر رمان قرار دهید و آنچه را که آنها به معنی آن است توضیح دهید، اما برای انجام این کار، همه چیز را برای شما خراب می کند. اگر کتاب خواندن را از طریق اشعار بخوانید و اقدامات نائوکو را به انتهای داستان بفهمانید، چه چیزی او را انجام می دهید و چرا او آن را انجام می دهد، ابتدا به نظر من کمی خودخواهانه است. اما اشعار حقیقت را بیان می کنند. چشم انداز همه چیز است و ما هرگز در این رمان که حقیقت را بیان می کرد چشم انداز نداشتیم. چوب نروژی یک رمان است که احساس می کند هرگز نباید به پایان برسد. این نوعی کتاب است که شما را به زندگی شخصیت ها منتقل می کند و تا زمانی که زندگی می کنند ادامه یابد. با خودکشی مانند یک موضوع قوی از طریق رمان، نه کمتر از سه شخصیت اصلی انجام می دهند، من تعجب کردم که انتهای دیگر پایان جهانی به نظر نمی رسد. قدرت نوشتن بر توانایی شما در درک داستان شما کمک می کند. شخصیت های موراکامی اینجا بسیار وحشتناک، غم انگیز، واقعی هستند. آنها بعضی از انسانهایی هستند که هر روز در یک صفحه مواجه میشوند. همه این احساسات به طرز ناامید کننده ای نسبت به پایان داستان حل شده است. اما آیا زندگی نیست؟ چگونه اغلب ما دائم ما را حل می کنیم و احساس می کنیم که چطور اتفاق می افتد؟ به ندرت. چوب نروژی یک رمان خطرناک است چرا که دارای معنی خاصی از تجدید نظر جهانی است. آن را قادر به گفتن به یک خواننده ممکن است به عنوان آنها وضعیت خود را به آنچه که در اینجا نشان داده شده مقایسه کنید. مطمئنا این احتمالا کمتر دراماتیک است، اما نیاز به حرکت در برابر گذشته ای که بر ما حركت می كند، هرچه كه باشد، معضلی است كه بیشتر ما با آن مواجه خواهیم بود. اما سوال واقعی این است که من از آن لذت می برم و آیا من آن را توصیه می کنم؟ من آن را توصیه می کنم، اما من قطعا آن را دوست ندارم. اینجا اینجا کمی اینجا هست، اما کمی برای نفرت وجود دارد. آنچه که مورامامی ارائه می دهد، یک قدم درخشان است که به جان بسیاری از جوانان شدیدا آسیب دیده تبدیل شده است که با واقعیت هایی که به معنای محرومیت است، مقابله می کند. از آن چه می خواهی بپرس. هشدار هرچند ممکن است صدمه ببیند.

مشاهده لینک اصلی
UGH !!! این کتاب از جهنم به خاطر چند دلیل منحرف شد: # 1. یک گذر تا حدودی گسترده ای برای یک برخورد لزبین اختصاص داده شده است که نمی تواند خیلی وحشتناک باشد، زیرا جنس به طور کلی یک موضوع عمده است، اما رمان به طور کلی به سمت توصیف تجربیات فیزیولوژیکی که زنان داشته اند و بر روی قلم مرد دوباره و دوباره مثل 5 پاراگراف در زن وجود دارد و بعد از آن 1 جمله می گوید چیزی در خطوط، @ آن را در دست من گرفت و من آمد @. GIVE ME A BREAK !!! به نظر می رسید مانند یک تمرین در نوشتن هومم، چی می خواهم از دیدگاه زنان بنویسم) بیش از یک عامل مشارکت در داستان. # 2. دختران در این کتاب همه نیازمندان، ناکارآمدی، عاطفی یا جداگانه اما سکسی بودند زیرا همه از آن بیرون می آمدند، در حالی که مرد نابالغی بود، سطح روحی و عاشقانه. # 3. شخصیت اصلی مرد رابطه جنسی با 3 شخصیت اصلی دختر داشت (و همچنین شخصیت های نامعلوم بی شماری). او ظاهرا بسیار خوشگله بود چون 2 شخصیت تصمیم گرفتند که هرگز رابطه جنسی نداشته باشند. که هرگز نمی تواند آن را اندازه گیری کند. BROOOOOOOOOOOOOOTHER !!!!!!!!!!!

مشاهده لینک اصلی
سوال: چقدر نروژی چوب چاک چوب چوبک نروژی اگر یک woodchuck نروژی می تواند چوب نروژی چاک؟ پاسخ: همان مقدار به عنوان چوب سوخته سوئدی. بنابراین من 160 صفحه از این رمان را می خوانم. سپس من یک بلوک خواننده چهار روزه را گرفتم (همچنین مشکلات زندگی شخصی من را تشدید می کند، اما آنها را برای اپرا نجات می دهند) و چیزی نمی خوانند. من یک کتابدار را صدا کردم و مشکل را توضیح دادم. او پیشنهاد کرد که من یک دوره شدید از درمان اجتناب ناپذیر موراکامی (MAT) انجام دهم، در نتیجه من تمام موراکامیها را که در آن لحظه بخوانم خواندم و نویسندگان را که موراکامی نیستند مطالعه می کنم. و شما می دانید چه، من درمان شد! آن کتابداران می دانند که در مورد آنها صحبت می کنند. . . حتی اگر آنها نمیتوانند جمله را باهم ترکیب کنند. بنابراین من موراکامی را پایین گذاشتم. این یک امداد بود. از آنجایی که 160 صفحه نخست آنقدر ناچیز و غیرقابل تحمل بودند، به طوری غیرمعمول و آرام بود، احساس کردم که من از طریق ترمینال فرودگاه در ساعت 4 صبح در یک دمپایی دمدمی مزاج Prozac-laden رفتم. . . قدم زدن به کتابفروشی که چوب نروژی موراکامی را در لیست پرفروش قرار می دهد و توسط افرادی که بیش از حد مجبور به خواندن کتاب هستند و فکر می کنند این لبه برش ادبیات معاصر است و همچنین در ترجمه نیز دو بار به عنوان شیک و هوشمندانه، با وجود اینکه هیچ چیز اتفاق نمی افتد به جز یک دانش آموز خسته کننده که فکر می کند هولدن کولفیلد با یک عاشق احتمالی عصبانی، اما اسرارآمیز، و سپس یک فیلمساز کلیدی که او را به رابطه جنسی گاه به گاه معرفی می کند، سپس یک دختر دیگر که تقریبا رمان را به زندگی می اندازد اما نه، zzzzzzzzzzzzz. و مترجم نوعی را دوست دارد عبارت مرتب سازی بر اساس. . . مردم نوعی از مردم و نوع انسان هستند، اما در اینجا بیشتر توضیح می دهند، فاکس-شاعرانه، و یا شاید نوعی از انسان به هیچ وجه؟ خیلی ممنون، کتابدار! MAT من را از چهار ساعت بیشتر از میانجیگری نجات داده است! فردا یک کتابدار را ببر

مشاهده لینک اصلی
این داستان در یک طرف یک داستان ناخوشایند و یک تحقیق غریزی از عشق نوجوانان است و دیگری از مطالعات اندیشه و تحریک کننده حافظه، اخلاق و مرگ و میر است. Murakami هرگز ناامید و همیشه با یک غنای شاعرانه است که تقریبا هر خط با قابلیت نمادین را ترک می کند، آن را دوست داشتنی! شخصیت اصلی شما را به دهه 1960 باز می گرداند و جوانان خود را با همسالانش می گذراند، ماجراهای او بسیار جذاب هستند، بنابراین با هشدار بزرگسالان می آید! این داستان در توکیو پرطرفدار است و همچنین مکان را به عقب نشینی کوهستانی آرام تبدیل می کند. شما واقعا دوست دارید شخصیت هایی را که موراکامی ایجاد می کند که من نیز با رمان دیگر خود «The Wind-Up Bird Chronicle» احساس کردم. به نظر می رسد که آثار او از ژاپنی به انگلیسی ترجمه شده اند و همچنان یک کیفیت روان شناختی و عمیق فکر می کنند و واقعا مسخره است. به هیچ وجه یک داستان عاشقانه نیست. این داستان بیشتر در مورد تجارب زندگی است، جایی که رمان های دیگرش دارای صداهای بازی های ذهنی فراطبیعی و متمرکز هستند. عنوان کتاب اگر شما تعجب می کنید از آهنگ Beatles نروژی چوب است که یکی از رمان های شخصیت های مورد علاقه های مورد علاقه است. یک فیلم اقتباس شده از این کتاب است که ارزش چک کردن، این چیزی بود که من انگیزه ای برای خواندن این کتاب به من داد در ماه آوریل به جای کافکا در ساحل که من بیشتر مشتاق بودم قبل از این عنوان بخوانم. با تشکر از انتشار فیلم منجر به معلوم شد یک داستان عالی عشق و از دست دادن بود. با توجه به اینکه من از همان روش استفاده می کنم، کتاب را تماشا می کنم با چند رمان دیگر تماشا می کنم و از کتاب ها ناامید شدم. بگذارید یکی از بهترین ها در دخترانی باشد که با آتش بازی می کنند هرگز اجازه ندهید که من و بچه های رزماری هنوز تماشای سازگاری فیلم های این عناوین را امتحان کنند ، در حال حاضر من نیاز به پیدا کردن زمان برای تماشای این فیلم ها. همچنین در اینجا به صفحه وب مراجعه کنید

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب جنگل نروژی


 کتاب قصه های تصویری از زهرالربیع _4
 کتاب قصه های تصویری از حدیقه الحقیقه _ ‏‫۱
 کتاب تروترو همیشه شاگرد اول میشه
 کتاب ترو می خواد تو برفا آب بپاشه به گل ها
 کتاب تروتروی بانمکه خوشحاله روز کودکه
 کتاب تروترو یه نقاشه نمی دونه چی بکشه