کتاب خورشید همچنان می دمد

اثر ارنست همینگوی از انتشارات نگاه - مترجم: احسان لامع-ادبیات اقتباسی

در دهه‌ی 1920، جک بارنر روزنامه‌نگار و سرباز سابق جنگ جهانی اول، در پاریس زندگی دربه‌دری را سپری می‌كند. او عاشق لیدی برت اشلی، زنی كه شوهرش را ازدست داده بود، می‌شود. اما به دلیل مصدومیت جنگی كه او را از نظر جنسی دچار مشكل كرده بود، آن دو نمی‌توانند ارتباط عاطفی خود را حفظ كنند و برت با مرد تاجری به نام مایكل كمبل نامزد می‌كند. در این میان رابرت كوهن، دوست صمیمی جک كه زمانی قهرمان بوکس بود، پس از آشنایی با برت عاشق وی می‌شود. این چهار نفر به اتفاق هم برای تماشای جشن سالانه‌ی سان فرمین راهی اسپانیا می‌شوند و در آن‌جا برت عاشق جوان گاوباز می‌شود و همه‌ی آن‌ها را درگیر حوادث غیرمترقبه می‌كند.


خرید کتاب خورشید همچنان می دمد
جستجوی کتاب خورشید همچنان می دمد در گودریدز

معرفی کتاب خورشید همچنان می دمد از نگاه کاربران
این تنها Himingway من است که دوست دارم. بله، من مرتکب فداکاری میکنم که دوستش ندارم. با عرض پوزش فقط از سبک اشعار خود متنفر است و از مسیری که بسیاری از نویسندگان را رهبری می کند متنفر هستم. سبک نوشتن آن متناقض قطبی از سبک نوشتاری است که من دوست دارم، که کامل و توصیفی است، سنتی که از شعر خارج شده است. زمانی که رمانها هنوز به پایین نگاه می کردند، شاعری بود که واقعا احترام گذاشته می شد. نویسندگان که این را اصلا درست نکرده اند، اما هنوز هم آموزش و حساسیت دارند. هیمینگ این چیزی نیست. بدیهی است که چرا معروف است اما آن را به طعم من نیست. به غیر از این کتاب نوشتن در اینجا کمی سخت تر است و موضوع و مکان من فکر می کنم با تعریف جالب است. شخصیت ها به طریقی غم انگیز هستند که به اپراهای بزرگ یادآوری می کنند، اما نوشتن آنها را به گونه ای نشان نمی دهد. من واقعا از این کتاب متنفر بودم، علیه اراده من. من حتی این جشن حرکات جالب را دوست نداشتم و در آن زمان به پاریس رفتم. (گرچه بخش فیتزجرالد بسیار سرگرم کننده است). این کتاب واقعا برای من جذاب است. من احتمالا آن را دوباره در بعضی از موارد می خوانم.

مشاهده لینک اصلی
من فکر می کنم این اتفاق می افتد برخی از مردم به عنوان یکی از بررسی های اشتباه من. این اتفاق می افتد زمانی که نوشتن و هوش، و یا شجاعت تجربی، با من شگفت زده، اما ایده های واقعی من را ناراحت می کنند، یا شخصیت ها برای من بسیار وحشتناک است. بخشی از من پر از تحسین برای مغز و یا استعداد اصلی است؛ یکی از بخش های دیگر من دفن آجر به پرتاب نویسنده است. هیمینگوی یکی از آن نویسندگان برای من است. نه فقط این کتاب و نه این کتاب - کل فلسفه زندگی اوست. او چنین شاهدی فوق العاده ای برای همه چیز و همه اطرافش بود. او به نظر می رسد شخص بسیار پر جنب و جوش از انرژی بالا، مایل به انجام هر کاری که برای تجربه هر ماجراجویی امکان پذیر است. آنچه او را ارزش یک ستاره ستاره ای می داند این است که چگونه او از آنچه که می بیند می نویسد. با این حال، همینگوی یک فریب نادان و متکبر در مورد چیزی است که انسان را به ارزش بودن انسان می داند. به این ترتیب او را به گمراه کردن تنوع انسان بودن برای همه دلایل غلط هدایت کرد. به نظر می رسد هیمینگوی قاطعانه تلاش کرد تا چیزی شبیه به تصویر جان وین شود. (به هر حال، به گفته ویکی پدیا، بازیگر جان وین، که نام واقعی او ماریون موریسون بود، در حالی که پیچیده تر از شخصیت فیلم او، به نظر می رسد چشم انداز زندگی مشابه به عنوان همینگویی داشته است.) تعریف یک مرد می تواند تنها یک تعریف و یک زن به عنوان تنها یک تعریف از زن تعریف می شود - یک نقش دائمی برای هر مجاز تعیین شده است. به نظر من، آن شخصیت فلسفی یا داشتن کوری احساسی است که به نظر می رسد برخی افراد. زندگی تنها برای Himingway پاداش میدهد اگر آن را به بزرگترین گناه هدایت نمیکند - که به تصویر واحد یک مردی که او فکر میکند مجاز است، بی احترامی میکند. هرچیزی که از این تعریف سفت و سخت منحرف می شود، مظنون و ناامید کننده است. بهانه ای نیست. شور و شوق همینگینگ برای داشتن تنها دو عکس از بشریت به عنوان بازنمود کامل از بشریت است، اما توانایی او برای دیدن غیرمجاز و به وضوح انواع مختلفی از مردم واقعی، باید به عنوان عذاب آور به او را به عنوان نقاط کشیده آویزان به وسواس - اجباری (این موضوع به من اعتقاد داشت که چگونه ممکن است معتقد به متافیزیک پلاتس باشد.) فصل اول رمان تاریخ و تحلیل شخصیت محوری است - رابرت کان. (نمایش اسپویلر) [آیا کنن به معنای شخصیتی بود که در برگیرنده گاوهای ضعیف است که به طرز شجاعانه و بیفایده از مرگ در حلقه گاوصندوق دفاع می کنند، اما در مقابل، به عنوان یک رهبر استعاری؟ محکوم به طبیعت غیر قابل اجتناب (مخفی کردن اسپویلر)] Cohn دوستی خود را با راوی واقعی از داستان، یعقوب بارنز، در پاریس پس از Cohns طلاق از همسر خود، فرانسیس است. یعقوب بارنز یک روشنفکر و یک روزنامه نگار است. من فکر می کنم شخصیت بارنز EHs avatar است از پس زمینه و اعتقادات خود را منعکس کننده نویسندگان از آنچه که من در مورد همینگوی می دانم. در حالی که بارنز ناظر چشمگیر زندگی دوستانش است و یک بیگانه استثنایی است که بوسیله مقادیر فراوان شراب به وجود می آید، او از رویداد اجتماعی به رویداد اجتماعی منتقل می شود. او کار می کند تا بتواند زندگی کند تا زندگی کند تا کار کند. با این حال، بارنز به نظر می رسد هدف از دست دادن است. او یک جادوگر، جورجت، به یک میز کافه از دوستان می آورد، و او را به عنوان قاتل او معرفی می کند، در یک لحظه از خستگی. بارنز Georgette را ترک می کند تا خودش را بپوشاند و برای نوشیدن به نوار می رود. در آنجا او به خانم برت اشلی میرود. شخصیت برت یک نیروی عاطفی از جنس بودن است، الهه قدرتمند از عشق مبدل - اما او یک الهه مسموم است، مشتاق و تمایلی به انجام. او عاشق هر مردی در کتاب است. با این حال او به وضوح از پارچه همانند ژرژت بریده نشده است. برای یک چیز، برت یک خانم واقعی با عنوان ازدواج قبلی است. Cohn او را در این مناسبت ملاقات می کند و به یک مرد وسواسی تبدیل می شود. اما بارنز مردی است که برت را ترک می کند. بارنز فکر می کند: \"او به دنبال چشمانم بود، به طریقی که او از آن نگاه می کرد، شما را متعجب می کند که آیا او واقعا از چشمان خود دید. @ در گفتگو، او می گوید عاشق شدن است @ .... جهنم بر روی زمین @ عشق باعث اختلاف بین دوستان پس از جیک و بیل گورتون تصمیم به سفر به اسپانیا برای ماهیگیری و فیستا گاو نر در پامپلونا. آنها با Bret و Michael Campbell، Brettâ € ™ s آخرین fiancà © سفر می کنند. کوه دنباله دار است در این نقطه، این رمان سفر روزهای شراب و گل سرخ با مکان های بزرگ و بسیاری از مستی ها است. هیچ کس فکر نمی کند که الکل سرگرم کننده است، به استثنای صاحب هتل مونتویا. او می بیند که همه مردان در حزب بارنز با رقابت برای امتیاز شرکت برتس آشفته و اختلاف نظر دارند (مشاهده اسپویلر) [حادثه از دست رفته Montoyas توجه به سختی ذکر شده است، اما من به شدت بود. هنگامی که ما مونتوی ملاقات می کنیم، بارنز و دوستانش در هتل پامپلونا برای فیستا و گاو نر. مونتویا و بارنز درک عمیق در مورد جنگ های گاو به اشتراک می گذارند. آنها هر دو طرفداران هستند - کسی که در مورد کشتن گاوها پرشور است. این یک رویداد روحانی و روحانی است؛ چیزی که بیش از حد مورد بحث نیست مگر اینکه مناسب

مشاهده لینک اصلی
کافی نیست @ وجود دارد @ وجود دارد ... این پاسخ فوری من در اتمام خورشید نیز افزایش می یابد. شاید ناعادلانه باشد، زیرا من یک مؤمن فاکنر هستم و واقعا نمیتوانم دو نویسنده دیگر متفاوت در زبان انگلیسی مدرن داشته باشم. من منتظر نمایش درام بودم، اما هر لحظه ای که در آن لحظات چشمگیر رخ داد، به اندازه توصیف های اسطوره ای اسپانیا از دست رفت. اتوبوس به طور پیوسته صعود کرد. این کشور ناپایدار بوده و سنگها از طریق رس رسم شده است. هیچ علفی در کنار جاده وجود نداشت. با نگاهی به گذشته می توانیم کشور را در زیر گسترش دهیم. به عقب این زمینه ها مربع سبز و قهوه ای در کوهستان بود. افق، کوه های قهوه ای بود. آنها عجیب شکل گرفتند. همانطور که بالا میرفتیم، افق در حال تغییر بود. همانطور که اتوبان به آرامی از جاده عبور می کرد، دیگر می توانیم کوه های دیگر را در جنوب ببینیم. (ص 113-114) آنچه من متوجه می شوم این است که این شکل نوشتن کنجکاوی من را در مورد آنچه که باید انجام نمی شود افزایش می دهد. من در مورد این زمین جالب نیستم جیک و دوستش وارد می شوند برای من آن تقریبا خسته کننده است، همانطور که توضیح داده شد. متاسفانه بسیاری از رمان به همین شیوه به من حمله کردند. این به من یادآوری می کند که بسیاری از نویسندگان و هنرمندانی که در جنگ های پاریس زندگی می کردند و در آن احزاب و الکل به نسبت ثابت باقی می ماند، خواندند. این روابط با هر گونه واقعیتی که من می توانم مرتبط با آن مطابقت داشته باشم، اما من هم همینطور یک کتاب مردانه بودم چون همینگویی یک انسان مرد بود. بنابراین ممکن است به برخی از احساس خارجی برای من اضافه شود. همه در همه من خوشحالم که من این را خوانده ام به عنوان من شکاف در تجربه ادبیات من را احساس کردم، اما من تردید من به همونگوی در آینده عجله بسر می برند.به احتمالا نزدیک به 2.5 اما وجود دارد برخی از قطعات من را دوست داشت.

مشاهده لینک اصلی
این کتاب باید به نام \"ناتوانی بودن بودن ارنست\" باشد ... به هر حال ... متشکرم خداحافظ برای همیمینگایت. شکل ویژه ای از دیوانگی آنقدر معقول است. این یک دیوانگی است که حداقل به نقطه تنگ می شود. سخت است بدانیم که از کجا شروع کنیم با یک کتاب مانند این. در چهره اش کم است، تقریبا خسته کننده است. یک دسته از آمریکایی های ثروتمند وقت و پول خود را صرف هدر دادن مجاری شان می کنند. و پرویز هامینگوندای ناقص حتی یک بصیرت خوب را به شما نمی دهد. اما کلید این کتاب همان چیزی است که هامینگینگ تصمیم نمی گیرد بگوید. این واقعا باور نکردنی است او موفق به مباحث پیچیده شده با اشاره به آنها می شود. وی با در نظر گرفتن اینکه مخاطبانش می توانند این کار را انجام دهند و آن را با هم ادغام کنند، به هوش خواننده احترام می گذارد. جایزه اضافه شده به این رویکرد این است که به خوانندگان اجازه می دهد در مواردی که آنها را دور بریزند. او نمی تواند با اخلاقیات روبرو شود. در زمانی که T.S. الیوت و جیمز جویس کارهایی را انجام دادند که برای دانستن دایره المعارف Britanica لازم بود، هممونینگ به ما این را داد. ما باید سپاسگزار باشیم

مشاهده لینک اصلی
سرانجام این کتاب، هیمینگوی را به عنوان یک نویسنده بزرگ برای من سمفون کرد. علاوه بر روایت شگفت انگیز از اشتیاق شلوغ، بی مسئولیتی، صرفه جویی، و دوستی، مناظر فوق العاده زیبا است. از پاریس تا فستیوالی اسپانیایی، هیمینگه چنین تصویری واضح و زیبا از مردانی که از طریق عشق غیر قابل تحسین رنج می برند، نمی تواند آن را خواند. واقعا یک رمان فوق العاده است، به راحتی تبدیل به یکی از مورد علاقه من است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب خورشید همچنان می دمد


 کتاب دایی وانیا
 کتاب قصه های تصویری از زهرالربیع _4
 کتاب قصه های تصویری از حدیقه الحقیقه _ ‏‫۱
 کتاب تروترو همیشه شاگرد اول میشه
 کتاب ترو می خواد تو برفا آب بپاشه به گل ها
 کتاب تروتروی بانمکه خوشحاله روز کودکه