داگلاس آدامز این رمان را سال ۱۹۷۸، در قالب فصلهای بهنسبت مستقل اما پیوسته، به عنوان داستانهای دنبالهدار کوتاه برای رادیو بیبیسی نوشت و سال ۱۹۷۹ در قالب رمان منتشر کرد.
رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها با استقبالی کمسابقه روبهرو شد و آدامز چهار جلد دیگر این رمان را با عنوانهای «رستوران آخر دنیا»، «زندگی، دنیا و همهچیز»، «خداحافظ و ممنون از اونهمه ماهی» و «بیشترش چیز خاصی نیست» در سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۲ خلق و منتشر کرد.
راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها هم عنوان جلد اول و هم نام مجموعهی پنججلدی این رمان است.
خرید کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها
جستجوی کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها در گودریدز
معرفی کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها از نگاه کاربران
روحم شاد شد! کتاب سر تا پاش طنز بود .طنزِ نقادانه ای که تناقض ها رو به هم گره میزنه و تضاد هایی که به نظر پنهان می رسن رو به سادگی آشکار می کنه.خیلی هم بی غل و غش اینکار رو میکنه. مثل آدمی که راه میفته و همه رو در یک جدیتِ مرموز بدون این که هیچ اثر خاصی توی چهره ش به وجود بیاد مسخره می کنه و به چالش می کشه.اصلا عین خیالش نیست.
خیلی کول و این حرفا!
چیزی که بیشتر نظر منو جلب کرد بخش به ظاهر علمی داستان بود.یه جاهایی چرت می گفت ولی نه ازون چرت هایی که آدم تاسف بخوره به حال کتاب.از اون مدل چرت هایی که آبروی علم رو می برن و باعث می شن تماشاچیا هار هار بخندن.
بخوام دقیق تر بگم روندی که نویسنده پیش گرفته بود منو یاد یه پرنده ای می انداخت که در کمال خونسردی یه جایی اون بالا ،توی آسمون ، تصمیم به اجابت مزاج می گیره و یه عابر بدبختو اون پایین پایینا مورد فیض و عنایت قرار میده ولی عین خیالشم نیست!اوج واکنشی هم که نشون میده ممکنه این باشه که لبخند ژکوند واری بزنه که بارقه ای از رضایت و آسودگی خیال توش به چشم میخوره.
خیلی با این رفتار کتاب حال کردم.آدم ها رو به چالش میکشه.بی آبروشون میکنه.آرمان های اخلاقی انسانی رو میذاره دم کوزه آبشو میخوره،فلسفه رو که نگو... حتی روند داستان های این سبکی و با موضع های مشابه رو هم زیر پاش له می کنه.
یه نمونه اش تو شروع داستان:
آرتور دنت یه شهروند معمولی زمینیه که هیچ ویژگی خاصی نداره.یه روز صبح بیدار میشه می بینه میخوان برای زدن کمربندی خونه ش رو خراب کنن.میره شکایت،میگن از چند ماه پیش دستورش صادر شده ولی دستور کجا بوده؟توی کشوی یه کمد قدیمی توی دستشویی های زیر زمین فلان اداره...
آرتور هم میزنه به سیم آخر ...القصه اینکه یه چند ساعت بعدش یه سری سفینه پیداشون میشه که میزنن زمینو نابود می کنن چون سر راه بزرگراه کهکشانی قرار داره...همچین عادی میزنه زمینو نابود میکنه بدون هیچ عملیات آرمانی نجاتی که توی فیلم ها یا داستان های آخر الزمانی انجام میشه.
سه تا شخصیت داستان رو دوست داشتم: آرتور دنت...بس که هیچ چیز خاصی نیست
ماروین... یه ربات فوق العاده هوشمنده که افسردگی داره...خیلی خوبه .رباتی که افسردگی داره.نویسنده خیلی خوبه حقیقتا
و یه کامپیوتر به اسم ادی...که خیلی طنز دوست داشتنی داره.
مشاهده لینک اصلی
اولین بار بود که تو ژانر پست مدرن، کتابی نیمه فانتزی نیمه علمی تخیلی میخوندم، اونم با چاشنی طنز!
کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها با استفاده از طنز موقعیت و گاه اغراقهای قابل توجه، به انتقاد و زیر سوال بردن مسائل عادی انسانی میپردازه.
بعضی بخشهای کتاب رو واقعا دوست داشتم، طنزش به دل مینشست و آدم رو به فکر فرو میبرد. با این حال بعضی جاها هم برام خستهکننده میشد.
تصویرسازی و شخصیتپردازی متوسط و گاه دم دستی بود. خلاقیت نویسنده ستودنی به نظر میرسید و همینطور فکر میکنم اگر کتاب رو زبان اصلی میخوندم بیشتر با طنزش ارتباط برقرار میکردم.
کتاب پایانبندی نداره و به جلد بعدیش وصله. یعنی انتهای کتاب وصل میشه به ابتدای جلد بعد که خب نظر دادن در موردش رو سخت میکنه. فصلبندیهاشم برای من عجیب بود چون اگر شمارهی فصلها رو برمیداشتیم کل کتاب به هم متصل بود و لزوم شماره زدن رو متوجه نشدم.
من ترجمهی آرش سرکوهی رو خوندم ولی گویا ترجمه فرزاد فربد بهتره.
----------
بخشهای ماندگار کتاب:
آقای پروسر آرزو میکرد که الان در نقطهی ت میبود. نقطهی ت جای خاصی نبود فقط جایی بود که از نقطههای الف و ب و پ خیلی دور بود.
...
یکی از خصوصیات آدمها که فورد هیچ وقت از اون سر در نیاورده بود، عادت عجیب و غریب اونها بود به اینکه چیزهای پیش پا افتاده و بدیهیات مثل روز روشن رو دوباره و دوباره تکرار کنند.
...
اگر آدمها بدون توقف، زبون و لبهاشون رو تکون ندن، مغزشون شروع میکنه به کار کردن.
...
زمان فقط یه توهمه.
...
میشه فقط برای یه لحظه هم که شده تو مهمترین چیز دنیا نباشی؟
...
دقیقا همون موقعی که آدم فکر میکنه زندگی از این بدتر نمیشه، یک اتفاقی میافته و آدم میبینه که خیلی بدتر از این هم هست.
...
خیلی دوست داشت بدونه که این چیه که تمام وقت سعی میکنه بهش فکر نکنه.
مشاهده لینک اصلی
این بهترین کتابی است که تاکنون نوشته نشده است. بعید است که شما بر روی هر سطح احساسی عمیق تأثیر بگذارید و احتمالا شب ها بی خوابی را فقط در مورد آن فکر می کنید. اما یک ماجراجویی ساده و هیجان انگیز علمی تخیلی است. این کار را برای همه انجام می دهد اما من یک طرفدار عظیم داگلاس آدامز و حس شوخ طبعی او هستم. آدامز، مانند آن یا نه، می گوید که بعضی از سخنان بسیار قابل تقدیر قابل تقدیر است (همه اینها از این کتاب دقیق نیست): @ در آغاز، جهان ایجاد شد. این باعث شده است بسیاری از مردم بسیار عصبانی و به طور گسترده ای به عنوان یک حرکت بد به نظر می رسد. @ @ برای مثال، در سیاره زمین، مرد همیشه تصور می کرد که او هوشمندتر از دلفین ها بود؛ زیرا او به اندازه ی چرخ، نیویورک، جنگ و غیره - در حالی که تمام دلفین ها تا به حال انجام شده بود در مورد آب در زمان مناسب بود. اما برعکس، دلفین ها همیشه اعتقاد داشتند که آنها دقیقا همان دلایل بسیار هوشمندانه تر از انسان هستند.این راهنمای می گوید هنر پرواز به @، گفت: فورد، و نه فقط یک مهارت است. این مهارت در یادگیری چگونگی پرتاب کردن خود در زمین و دست زدن است.اشتباه رایج که مردم هنگام تلاش برای طراحی چیزی کاملا احمقانه انجام می دهند، این است که ابتکار عمل احمقانه را نادیده بگیرند. @ @ آیا زمان زیادی را برای شما صرفه جویی می کند من فقط رها شدم و دیوانه شدم؟ @ @ کشتی ها در آسمان خیلی شبیه به آجر نیستند. @
مشاهده لینک اصلی
چه می توانم بگویم؟ من آرزو می کنم که در فیلم حضور داشته باشم، اگرچه بد بود و من حدس می زنم باید از اینکه در آن نیستم خوشحالم.
مشاهده لینک اصلی
\"شما می دانید، @ Arthur،its در این زمان مانند این گفت: هنگامی که من در یک فضای Vogon با یک مرد از Betelgeuse به دام افتاده و در مورد از ذوب شدن در فضای عمیق که من واقعا آرزو می کنم Id گوش به آنچه مادر من به من گفت وقتی که من جوان بودمچرا او به شما چه گفت؟ @ @ من نمی دانم، من نمی شنید.اگر این باعث می شود شما در حال حاضر خنده؟ خوب، چون بقیه رمان معروف داگلاس آدامز شامل بسیاری از این عناصر طنز آمیز است. تاریخچه ی بسیار دشوار شخصی با رمان های Sci-Fi دارد؛ بعضی از آنها می توانستم قدردانی کنم، اما لذت نبردم برخی از من می توانستم قدردانی کنم اما با آنها بسیار خسته شدم؛ اما راهنمای Hitchhikers برای کهکشان اولین رمان Sci-Fi بود که همواره به من افتخار، لذت بردم و حتی کتاب را دوست داشتم. عشق یک کلمه قوی است، اما اگر یک کتاب با جمله هایی پر شده باشد که عبارتند از: \"کشتی ها در آسمان بسیار شبیه به آجر نیستند\" یا \"هر شخصی که قادر به ساختن خود باشد، نباید اجازه داد رئیس جمهور شود\" برای انجام شغل یا ظرفیت «خوشبختی من» که می توانید در یک جعبه ی مسابقه بدون نیاز به خارج از مسابقات قرار بگیرید، پس من به سادگی نمی توانم کمک کنم اما دوست دارم آن را دوست داشته باشم. â € œSo این است که، @ آرتور گفت، @ ما می رویم به مرگ. @ @ بله، @ گفت: فورد، @ غیره ... نه! یک دقیقه صبر کن! @ او به طور ناگهانی در اطراف محوطه به چیزی از خط دید آرتوروس رفته بود. @ این سوئیچ را بشناسید @ او گریه کرد @ چه؟ آرتور گریه کرد و گفت: \"نه، من فقط فریب خوردم، گفت: فورد، بعد از همه می میریم\". من می توانستم تمام کتاب را نقل قول کنم، آنقدر سرگرم کننده بود که خواندنش را داشتم این و این است که چگونه کتاب مقدس است. اما داگلاس آدامز فقط تلاش (و موفق) برای نوشتن این روش پیشگامانه به سبک علمی تخیلی نکرد، او همچنین توانست شما را در مورد چندین سوال مهم فکر کند: معنای زندگی چیست؟ چرا ما زندگی میکنیم؟ چرا ما میمیریم؟ معنای جهان چیست؟ آدامز عمدا به این سوالات به شیوه های نامعقول پاسخ می دهد، عمدتا به این دلیل که غیر ممکن است پاسخ ها و تعاریف نهایی برای این موضوعات غیرممکن باشد. اما اینها همه سوالاتی است که همه از خودشان خواسته اند و آدامز نگران نباشید با آنها مقابله کنید به گونه ای که خواننده نمی تواند به آن کمک کند اما می خندد. به عنوان مثال، بر روی سیاره زمین، انسان همیشه تصور می کرد که او از دلفین ها هوشمندتر است؛ زیرا او به اندازه ی چرخ، نیویورک، جنگ و غیره دست یافته است، در حالی که تمام دلفین ها تا به حال انجام شده اند در مورد آب داشتن یک زمان خوب. اما برعکس، دلفین ها همیشه اعتقاد داشتند که آنها دقیقا به دلایل مشابه هوشمندانه تر از انسان هستند. \"اگر شما هنوز این کتاب را خوانده اید، شاید به خاطر اینکه شما از ژانر Sci-Fi می ترسید (که من همان بودم خوب، تا زمانی که من ماجراهای خود را با آرتور دنت، فورد پیشتر، ماروین و همه دیگران در این کتاب آغاز کردیم): سپس دریغ نکنید که آن را بخوانید. اما اشتباه نکنید، راهنمای پیاده روی هاکی به کهکشان (احتمالا) بهترین کتابی است که تا به حال پیدا نکرده اید (احتمالا) به دلیل شدت عاطفی شما گریه نکنید (احتمالا) رفتن به نگه داشتن شما در لبه صندلی خود را به دلیل طرح مبهم تعلیق آن. کتاب آدامز، به جای یک داستان اپیزودیک از چند ماجراجویی تصادفی در فضای کیهانی است، و برای من بیشتر آدامز سبک نوشتن بود که مقاومت در برابر آن غیرممکن بود. او خوانندگان خود را به داستان می آموزد و قبل از اینکه حتی متوجه آن شوید، احتمالا پیش از خنده می شوید. و فراموش نکنید که حوله خود را بیاورید!
مشاهده لینک اصلی
من از این کتاب متنفرم این در یکی از Lit انگلیسی من مورد نیاز بود. کلاس های کالج وقت صرف خواندن این کتاب زمانی است که هرگز برگشتم. من فکر می کنم این کتاب ممکن است زندگی من را کوتاه تر کند؛ این یک اتلاف وقت بود.
مشاهده لینک اصلی
از آنچه من می توانم بگویم، من در اکثریت نیستم که به داگلاس آدامز، رتبه ی راهنمای راهنماهای کهکشان برای کهکشان را می دهد. من آن را 3، که به معنی من هنوز آن را دوست داشتم ... اما متاسفانه، من به عنوان علاقه به طنز به عنوان اکثر مردم است. این انتخاب یک کتاب از حدود 6 یا 7 سال پیش بود. ما موافقت کردیم که فقط یکی از اولین سریالها را بخوانیم. و این اولین رمان علمی تخیلی ما بود. هیجان زده شدم چند نفر قبلا آن را خواندند اما دوباره خواستند. من معمولا یک طرفدار از طنز دیوانه هستم. من Spaceballs را دوست دارم، فیلم. من دوست دارم آن را به آن، اما به هر دلیلی، این به همان اندازه خنده دار بود که من احساس می کردم همه گفته بودند. تن از خنده بسیاری از خطوط عالی شخصیت ها به یاد ماندنی بودند من کاملا مطمئن هستم که تعدادی فیلم یا کارتون از آن اقتباس شده است. و من صادقانه توصیه می کنم همه آن را بخوانند - حتی طرفداران غیر SF. قطعاتی وجود دارد که شما کاملا از آن لذت خواهید برد. اما سخت است که از ابتدا برای خواننده غیر SF بیافتد. اولین واکنش های من این بود که @ امکان پذیر نبود ... اما بعد متوجه شدم که من یک رمان معمولی خواندن ندارم، بنابراین من به طور ضمنی بیدار شدم و من توانستم از آن لذت ببرم. بسیار تخیلی. بسیاری از تفسیرهای جالب در مورد زندگی به عنوان دیگران آن را می بینند. یک رویکرد منصفانه برای کسی که جدید به جهان است، بنابراین صحبت می کند.من ممکن است به عقب برگردم و آن را بخوانم که اکنون بزرگتر شده ام و چند کتاب دیگر و کتاب فانتزی را خوانده ام. من کنجکاو هستم ... تقاضای عظیم دیگران برای این کتاب چیست؟ درباره من برای کسانی که برای من جدید و یا بررسی های من ... chees scoop: من بخوانید A LOT. من نوشتم. و حالا من چند تا وبلاگ دارم ابتدا مرور کتاب به Goodreads می رود، و سپس آن را در وبلاگ من در وردپرس در https://thisismytruthnow.com ارسال می کنم، جایی که شما همچنین می توانید تلویزیون \u0026 amp؛ بررسی های فیلم، چالش روزانه 365 روزه و درخشان و تعداد زیادی از وبلاگ نویسی در مورد مکان های مورد بازدید در سراسر جهان. و شما می توانید تمام پروفایل های رسانه های اجتماعی من برای پیدا کردن جزئیات در مورد کسانی که / چه / زمانی / جایی و تصاویر من. نظر بدهید و به من اطلاع دهید که شما فکر می کنید. رای در نظر سنجی و رتبه بندی. با تشکر از توقف توسط [polldaddy poll = 9729544] [polldaddy poll = 9719251]
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها
رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها با استقبالی کمسابقه روبهرو شد و آدامز چهار جلد دیگر این رمان را با عنوانهای «رستوران آخر دنیا»، «زندگی، دنیا و همهچیز»، «خداحافظ و ممنون از اونهمه ماهی» و «بیشترش چیز خاصی نیست» در سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۲ خلق و منتشر کرد.
راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها هم عنوان جلد اول و هم نام مجموعهی پنججلدی این رمان است.
خرید کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها
جستجوی کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها در گودریدز
خیلی کول و این حرفا!
چیزی که بیشتر نظر منو جلب کرد بخش به ظاهر علمی داستان بود.یه جاهایی چرت می گفت ولی نه ازون چرت هایی که آدم تاسف بخوره به حال کتاب.از اون مدل چرت هایی که آبروی علم رو می برن و باعث می شن تماشاچیا هار هار بخندن.
بخوام دقیق تر بگم روندی که نویسنده پیش گرفته بود منو یاد یه پرنده ای می انداخت که در کمال خونسردی یه جایی اون بالا ،توی آسمون ، تصمیم به اجابت مزاج می گیره و یه عابر بدبختو اون پایین پایینا مورد فیض و عنایت قرار میده ولی عین خیالشم نیست!اوج واکنشی هم که نشون میده ممکنه این باشه که لبخند ژکوند واری بزنه که بارقه ای از رضایت و آسودگی خیال توش به چشم میخوره.
خیلی با این رفتار کتاب حال کردم.آدم ها رو به چالش میکشه.بی آبروشون میکنه.آرمان های اخلاقی انسانی رو میذاره دم کوزه آبشو میخوره،فلسفه رو که نگو... حتی روند داستان های این سبکی و با موضع های مشابه رو هم زیر پاش له می کنه.
یه نمونه اش تو شروع داستان:
آرتور دنت یه شهروند معمولی زمینیه که هیچ ویژگی خاصی نداره.یه روز صبح بیدار میشه می بینه میخوان برای زدن کمربندی خونه ش رو خراب کنن.میره شکایت،میگن از چند ماه پیش دستورش صادر شده ولی دستور کجا بوده؟توی کشوی یه کمد قدیمی توی دستشویی های زیر زمین فلان اداره...
آرتور هم میزنه به سیم آخر ...القصه اینکه یه چند ساعت بعدش یه سری سفینه پیداشون میشه که میزنن زمینو نابود می کنن چون سر راه بزرگراه کهکشانی قرار داره...همچین عادی میزنه زمینو نابود میکنه بدون هیچ عملیات آرمانی نجاتی که توی فیلم ها یا داستان های آخر الزمانی انجام میشه.
سه تا شخصیت داستان رو دوست داشتم: آرتور دنت...بس که هیچ چیز خاصی نیست
ماروین... یه ربات فوق العاده هوشمنده که افسردگی داره...خیلی خوبه .رباتی که افسردگی داره.نویسنده خیلی خوبه حقیقتا
و یه کامپیوتر به اسم ادی...که خیلی طنز دوست داشتنی داره.
مشاهده لینک اصلی
اولین بار بود که تو ژانر پست مدرن، کتابی نیمه فانتزی نیمه علمی تخیلی میخوندم، اونم با چاشنی طنز!
کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها با استفاده از طنز موقعیت و گاه اغراقهای قابل توجه، به انتقاد و زیر سوال بردن مسائل عادی انسانی میپردازه.
بعضی بخشهای کتاب رو واقعا دوست داشتم، طنزش به دل مینشست و آدم رو به فکر فرو میبرد. با این حال بعضی جاها هم برام خستهکننده میشد.
تصویرسازی و شخصیتپردازی متوسط و گاه دم دستی بود. خلاقیت نویسنده ستودنی به نظر میرسید و همینطور فکر میکنم اگر کتاب رو زبان اصلی میخوندم بیشتر با طنزش ارتباط برقرار میکردم.
کتاب پایانبندی نداره و به جلد بعدیش وصله. یعنی انتهای کتاب وصل میشه به ابتدای جلد بعد که خب نظر دادن در موردش رو سخت میکنه. فصلبندیهاشم برای من عجیب بود چون اگر شمارهی فصلها رو برمیداشتیم کل کتاب به هم متصل بود و لزوم شماره زدن رو متوجه نشدم.
من ترجمهی آرش سرکوهی رو خوندم ولی گویا ترجمه فرزاد فربد بهتره.
----------
بخشهای ماندگار کتاب:
آقای پروسر آرزو میکرد که الان در نقطهی ت میبود. نقطهی ت جای خاصی نبود فقط جایی بود که از نقطههای الف و ب و پ خیلی دور بود.
...
یکی از خصوصیات آدمها که فورد هیچ وقت از اون سر در نیاورده بود، عادت عجیب و غریب اونها بود به اینکه چیزهای پیش پا افتاده و بدیهیات مثل روز روشن رو دوباره و دوباره تکرار کنند.
...
اگر آدمها بدون توقف، زبون و لبهاشون رو تکون ندن، مغزشون شروع میکنه به کار کردن.
...
زمان فقط یه توهمه.
...
میشه فقط برای یه لحظه هم که شده تو مهمترین چیز دنیا نباشی؟
...
دقیقا همون موقعی که آدم فکر میکنه زندگی از این بدتر نمیشه، یک اتفاقی میافته و آدم میبینه که خیلی بدتر از این هم هست.
...
خیلی دوست داشت بدونه که این چیه که تمام وقت سعی میکنه بهش فکر نکنه.
مشاهده لینک اصلی
این بهترین کتابی است که تاکنون نوشته نشده است. بعید است که شما بر روی هر سطح احساسی عمیق تأثیر بگذارید و احتمالا شب ها بی خوابی را فقط در مورد آن فکر می کنید. اما یک ماجراجویی ساده و هیجان انگیز علمی تخیلی است. این کار را برای همه انجام می دهد اما من یک طرفدار عظیم داگلاس آدامز و حس شوخ طبعی او هستم. آدامز، مانند آن یا نه، می گوید که بعضی از سخنان بسیار قابل تقدیر قابل تقدیر است (همه اینها از این کتاب دقیق نیست): @ در آغاز، جهان ایجاد شد. این باعث شده است بسیاری از مردم بسیار عصبانی و به طور گسترده ای به عنوان یک حرکت بد به نظر می رسد. @ @ برای مثال، در سیاره زمین، مرد همیشه تصور می کرد که او هوشمندتر از دلفین ها بود؛ زیرا او به اندازه ی چرخ، نیویورک، جنگ و غیره - در حالی که تمام دلفین ها تا به حال انجام شده بود در مورد آب در زمان مناسب بود. اما برعکس، دلفین ها همیشه اعتقاد داشتند که آنها دقیقا همان دلایل بسیار هوشمندانه تر از انسان هستند.این راهنمای می گوید هنر پرواز به @، گفت: فورد، و نه فقط یک مهارت است. این مهارت در یادگیری چگونگی پرتاب کردن خود در زمین و دست زدن است.اشتباه رایج که مردم هنگام تلاش برای طراحی چیزی کاملا احمقانه انجام می دهند، این است که ابتکار عمل احمقانه را نادیده بگیرند. @ @ آیا زمان زیادی را برای شما صرفه جویی می کند من فقط رها شدم و دیوانه شدم؟ @ @ کشتی ها در آسمان خیلی شبیه به آجر نیستند. @
مشاهده لینک اصلی
چه می توانم بگویم؟ من آرزو می کنم که در فیلم حضور داشته باشم، اگرچه بد بود و من حدس می زنم باید از اینکه در آن نیستم خوشحالم.
مشاهده لینک اصلی
\"شما می دانید، @ Arthur،its در این زمان مانند این گفت: هنگامی که من در یک فضای Vogon با یک مرد از Betelgeuse به دام افتاده و در مورد از ذوب شدن در فضای عمیق که من واقعا آرزو می کنم Id گوش به آنچه مادر من به من گفت وقتی که من جوان بودمچرا او به شما چه گفت؟ @ @ من نمی دانم، من نمی شنید.اگر این باعث می شود شما در حال حاضر خنده؟ خوب، چون بقیه رمان معروف داگلاس آدامز شامل بسیاری از این عناصر طنز آمیز است. تاریخچه ی بسیار دشوار شخصی با رمان های Sci-Fi دارد؛ بعضی از آنها می توانستم قدردانی کنم، اما لذت نبردم برخی از من می توانستم قدردانی کنم اما با آنها بسیار خسته شدم؛ اما راهنمای Hitchhikers برای کهکشان اولین رمان Sci-Fi بود که همواره به من افتخار، لذت بردم و حتی کتاب را دوست داشتم. عشق یک کلمه قوی است، اما اگر یک کتاب با جمله هایی پر شده باشد که عبارتند از: \"کشتی ها در آسمان بسیار شبیه به آجر نیستند\" یا \"هر شخصی که قادر به ساختن خود باشد، نباید اجازه داد رئیس جمهور شود\" برای انجام شغل یا ظرفیت «خوشبختی من» که می توانید در یک جعبه ی مسابقه بدون نیاز به خارج از مسابقات قرار بگیرید، پس من به سادگی نمی توانم کمک کنم اما دوست دارم آن را دوست داشته باشم. â € œSo این است که، @ آرتور گفت، @ ما می رویم به مرگ. @ @ بله، @ گفت: فورد، @ غیره ... نه! یک دقیقه صبر کن! @ او به طور ناگهانی در اطراف محوطه به چیزی از خط دید آرتوروس رفته بود. @ این سوئیچ را بشناسید @ او گریه کرد @ چه؟ آرتور گریه کرد و گفت: \"نه، من فقط فریب خوردم، گفت: فورد، بعد از همه می میریم\". من می توانستم تمام کتاب را نقل قول کنم، آنقدر سرگرم کننده بود که خواندنش را داشتم این و این است که چگونه کتاب مقدس است. اما داگلاس آدامز فقط تلاش (و موفق) برای نوشتن این روش پیشگامانه به سبک علمی تخیلی نکرد، او همچنین توانست شما را در مورد چندین سوال مهم فکر کند: معنای زندگی چیست؟ چرا ما زندگی میکنیم؟ چرا ما میمیریم؟ معنای جهان چیست؟ آدامز عمدا به این سوالات به شیوه های نامعقول پاسخ می دهد، عمدتا به این دلیل که غیر ممکن است پاسخ ها و تعاریف نهایی برای این موضوعات غیرممکن باشد. اما اینها همه سوالاتی است که همه از خودشان خواسته اند و آدامز نگران نباشید با آنها مقابله کنید به گونه ای که خواننده نمی تواند به آن کمک کند اما می خندد. به عنوان مثال، بر روی سیاره زمین، انسان همیشه تصور می کرد که او از دلفین ها هوشمندتر است؛ زیرا او به اندازه ی چرخ، نیویورک، جنگ و غیره دست یافته است، در حالی که تمام دلفین ها تا به حال انجام شده اند در مورد آب داشتن یک زمان خوب. اما برعکس، دلفین ها همیشه اعتقاد داشتند که آنها دقیقا به دلایل مشابه هوشمندانه تر از انسان هستند. \"اگر شما هنوز این کتاب را خوانده اید، شاید به خاطر اینکه شما از ژانر Sci-Fi می ترسید (که من همان بودم خوب، تا زمانی که من ماجراهای خود را با آرتور دنت، فورد پیشتر، ماروین و همه دیگران در این کتاب آغاز کردیم): سپس دریغ نکنید که آن را بخوانید. اما اشتباه نکنید، راهنمای پیاده روی هاکی به کهکشان (احتمالا) بهترین کتابی است که تا به حال پیدا نکرده اید (احتمالا) به دلیل شدت عاطفی شما گریه نکنید (احتمالا) رفتن به نگه داشتن شما در لبه صندلی خود را به دلیل طرح مبهم تعلیق آن. کتاب آدامز، به جای یک داستان اپیزودیک از چند ماجراجویی تصادفی در فضای کیهانی است، و برای من بیشتر آدامز سبک نوشتن بود که مقاومت در برابر آن غیرممکن بود. او خوانندگان خود را به داستان می آموزد و قبل از اینکه حتی متوجه آن شوید، احتمالا پیش از خنده می شوید. و فراموش نکنید که حوله خود را بیاورید!
مشاهده لینک اصلی
من از این کتاب متنفرم این در یکی از Lit انگلیسی من مورد نیاز بود. کلاس های کالج وقت صرف خواندن این کتاب زمانی است که هرگز برگشتم. من فکر می کنم این کتاب ممکن است زندگی من را کوتاه تر کند؛ این یک اتلاف وقت بود.
مشاهده لینک اصلی
از آنچه من می توانم بگویم، من در اکثریت نیستم که به داگلاس آدامز، رتبه ی راهنمای راهنماهای کهکشان برای کهکشان را می دهد. من آن را 3، که به معنی من هنوز آن را دوست داشتم ... اما متاسفانه، من به عنوان علاقه به طنز به عنوان اکثر مردم است. این انتخاب یک کتاب از حدود 6 یا 7 سال پیش بود. ما موافقت کردیم که فقط یکی از اولین سریالها را بخوانیم. و این اولین رمان علمی تخیلی ما بود. هیجان زده شدم چند نفر قبلا آن را خواندند اما دوباره خواستند. من معمولا یک طرفدار از طنز دیوانه هستم. من Spaceballs را دوست دارم، فیلم. من دوست دارم آن را به آن، اما به هر دلیلی، این به همان اندازه خنده دار بود که من احساس می کردم همه گفته بودند. تن از خنده بسیاری از خطوط عالی شخصیت ها به یاد ماندنی بودند من کاملا مطمئن هستم که تعدادی فیلم یا کارتون از آن اقتباس شده است. و من صادقانه توصیه می کنم همه آن را بخوانند - حتی طرفداران غیر SF. قطعاتی وجود دارد که شما کاملا از آن لذت خواهید برد. اما سخت است که از ابتدا برای خواننده غیر SF بیافتد. اولین واکنش های من این بود که @ امکان پذیر نبود ... اما بعد متوجه شدم که من یک رمان معمولی خواندن ندارم، بنابراین من به طور ضمنی بیدار شدم و من توانستم از آن لذت ببرم. بسیار تخیلی. بسیاری از تفسیرهای جالب در مورد زندگی به عنوان دیگران آن را می بینند. یک رویکرد منصفانه برای کسی که جدید به جهان است، بنابراین صحبت می کند.من ممکن است به عقب برگردم و آن را بخوانم که اکنون بزرگتر شده ام و چند کتاب دیگر و کتاب فانتزی را خوانده ام. من کنجکاو هستم ... تقاضای عظیم دیگران برای این کتاب چیست؟ درباره من برای کسانی که برای من جدید و یا بررسی های من ... chees scoop: من بخوانید A LOT. من نوشتم. و حالا من چند تا وبلاگ دارم ابتدا مرور کتاب به Goodreads می رود، و سپس آن را در وبلاگ من در وردپرس در https://thisismytruthnow.com ارسال می کنم، جایی که شما همچنین می توانید تلویزیون \u0026 amp؛ بررسی های فیلم، چالش روزانه 365 روزه و درخشان و تعداد زیادی از وبلاگ نویسی در مورد مکان های مورد بازدید در سراسر جهان. و شما می توانید تمام پروفایل های رسانه های اجتماعی من برای پیدا کردن جزئیات در مورد کسانی که / چه / زمانی / جایی و تصاویر من. نظر بدهید و به من اطلاع دهید که شما فکر می کنید. رای در نظر سنجی و رتبه بندی. با تشکر از توقف توسط [polldaddy poll = 9729544] [polldaddy poll = 9719251]
مشاهده لینک اصلی