کتاب شاه لیر

اثر ویلیام شکسپیر از انتشارات دات - مترجم: محمود اعتمادزاده (م.ا.به آذین)-ادبیات اقتباسی

فکر می‌کنی لطمه‌های این‌توفانِ ستیزه‌خو بر پوستِ‌مان اهمّیّتِ بسیار دارد؟ برای تو چنین است؛ ولی درجایی‌که دردِ بزرگ‌تری ریشه‌دَوانده، دردِ کوچک‌تر به‌زحمت احساس می‌شود. تو ازپیشِ یک‌خرس می‌گریزی، ولی درین‌گریز اگر پاهایت تو را به‌کامِ دریای خروشان بکشاند، به‌دهانِ خرس پناه می‌بری! جان‌که در آسایش باشد، تن زودرنج می‌شود. توفانی‌که درجانِ من است هرگونه‌احساسی‌را، جز آن‌یکی‌که بر قلبم ضربه می‌کوبد از اندام‌های حسّی‌ام سلب می‌کند. ناسپاسیِ فرزند! این آیا به‌آن نمی‌مانَد که دهانم دستم‌را که برای رساندنِ غذا به‌سویش می‌آید گاز بگیرد!؟ ولی من به‌سختی تنبیهِ‌شان خواهم‌کرد... نه، دیگر اشک‌نخواهم‌ریخت! در همچو شبی بیرونَ‌م کنند! ببار باران! تحمّل‌خواهم‌کرد... در همچو شبی مثلِ امشب! آخ! ریگان، گونریل! پدرِ پیرِ مهربانِ‌تان که با قلبی‌بخشنده همه‌چیزش‌را به‌شما داد... اوه! این‌یادآوری راه به دیوانگی می‌بَرد، باید ازآن پرهیزکرد؛ دیگر بس است!


خرید کتاب شاه لیر
جستجوی کتاب شاه لیر در گودریدز

معرفی کتاب شاه لیر از نگاه کاربران
دوستان گرانقدر، این نمایشنامه بدرستی شاهکاری بینظیر از زنده یاد «شکسپیر» است
به نظر من تأثیرگذارترین قسمت، زمانی است که مردِ پاسبان در حال تازیانه و شلاق زدن به زنِ روسپی است ... به گفتۀ «شکسپیر بزرگ»، آن مرد پاسبان هنگامی که زن روسپی را تازیانه میزد، به سختی نیاز داشت که با زنِ روسپی همان کاری را انجام دهد که بخاطرِ مجازاتِ همان کار تازیانه را بالا و پایین میبرد... پاسبان با تمام وجود نیاز به سکس با زن روسپی را داشت
عزیزانم، این بخش از نمایشنامه، نشان دهندۀ این حقیقت است که: همیشه افراد تابعِ آن قانون، خواستی سرکوب شده برای انجام آن کاری را دارند که بخاطرش فرد خاطی را مجازات میکنند
----------------------------------------
امیدوارم از خواندن این نمایشنامه لذت ببرید
«پیروز باشید و ایرانی»


مشاهده لینک اصلی
یکی از فیلمای کوروساوا بر اساس این نمایشنامه است . اگه اشتباه نکنم @آشوب @ RAN باشه

مشاهده لینک اصلی
نقد کتاب 3 از 5 ستاره به شاه لیر، یک بازی غم انگیز ویلیام شکسپیر، منتشر شده در سال 1603. از بازی لذت بردم و سپس چند نسخه فیلم را تماشا کردم. بررسی من شامل هر دو کتاب و فیلم من را دیدم - با کمی سارکاسم و طنز (فقط برای متفاوت از همه دیگر LOL) لیر شخصیت کاملا مسخره است که متعلق به looney bin به نظر من. او تمام کنترل زندگی خود، خانواده اش و پادشاهی اش را از دست داده است. او احمق، کور و خسته است. در هنگام خواندن این بازی، من فکر کردم لیگر یک شاهزاده قدیم بود که نمی توانست از هر چیزی مراقبت کند. او فقط نابجا بود. پس از تماشای چند نسخه از فیلم، من از همه دلسوزانه موافقم. لیل هنوز بیهوده و مردانه است. با این حال، من برخی از طنز در او را دیدم که من در اولین خواندن این بازی متوجه نشدم. او قطعا در اولین خواندن مطلوب نبود با این حال، هنگامی که من شروع به تماشای کلیپ های ویدئویی، من خودم را متوجه شدم که می توانم او را تحمل کنم. ناگهان، من او را به عنوان انسان دوست داشتنی طبقه بندی کردم. حتی زمانی که شما فقط می خواهید او را بکشید، او هنوز هم نوعی خنده دار و قابل تحمل است. به نظر من، تقریبا مثل یک پدربزرگ بود. یکی از آن پدربزرگهای روزمره هر چند. او به پدربزرگ خیلی بامزه تر، که در همه چیز می خندد، به من یادآوری کرد، اما نمی داند چه کار می کند. در حقیقت، من واقعا او را به عنوان یک شخصیت بابا نوئل انداختم. به نظر می رسد عجیب و غریب، اما به نظر می رسد به طور خودکار او را به سانتا کلاوس واجد شرایط. نگرش او می تواند یک مشکل باشد. او ممکن است زمانی که جوان بود و نه خیلی خسته و تار، پسر بسیار خوبی بود. در مورد دختران لیار ... دختران لیار را می بینم که همه آنها از 25 تا 40 است - اما نه بیشتر از آن. هرچند Gonerill خشم Lear را به من نشان داد. من می بینم که چقدر باید بگویم و سپس متوجه می شوم که چگونه او می تواند با پاسخ Cordelia ناراحت شود. Cordelia کمی ضعیف به نظر می رسد که دخترش باشد. من عکس او را قوی تر و قادر به اداره کردن خود را در برابر او. دشوار بود که سه دختر را که پیر پدر قدیمی لیر خود را در اطرافشان می دیدند، تصویر کنند. داشتن هرکدام از دختران به یکی از آنها به پدرش می گوید که چگونه او را دوست داشت قدرتمند بود. من شخصیت ها را رشد دادم و سپس صفحه را پرش کردم. این بازی خوب است برای خواندن، دیدن زندگی پدر و مادر و فرزندان، حق امتیاز و سفارش جانشینی. این تفسیر بزرگ در مورد نحوه رفتار و رفتار با بزرگان ما است، به خصوص به عنوان پدر و مادر و به عنوان انسان. و در سمت تلنگر، شما همچنین ببینید چه اتفاقی می افتد زمانی که شما تصمیم گیری بثورات، نه تحقق تاثیر در خط ... و شما چقدر می خواهید آنها را تعمیر، اما گاهی اوقات شما نمی توانید. درباره من برای کسانی که برای من جدید و یا بررسی های من ... chees scoop: من بخوانید. من نوشتم. و حالا من چند تا وبلاگ دارم ابتدا مرور کتاب به Goodreads می رود، و سپس آن را در وبلاگ من در وردپرس در https://thisismytruthnow.com ارسال می کنم، جایی که شما همچنین می توانید تلویزیون \u0026 amp؛ بررسی های فیلم، چالش روزانه 365 روزه و درخشان و تعداد زیادی از وبلاگ نویسی در مورد مکان های مورد بازدید در سراسر جهان. و شما می توانید تمام پروفایل های رسانه های اجتماعی من برای پیدا کردن جزئیات در مورد کسانی که / چه / زمانی / جایی و تصاویر من. نظر بدهید و به من اطلاع دهید که شما فکر می کنید. رای در نظر سنجی و رتبه بندی. متشکرم برای متوقف کردن توجه: تمام مطالب نوشته شده، ایجاد اصلی من هستند و به من حق کپی دارند، اما گرافیک و تصاویر از سایت های دیگر پیوند داده شده و متعلق به آنها است. بسیاری از سازندگان اصلی خود را متشکرم

مشاهده لینک اصلی
یک داستان پری من به تو، Aâ € ~ تاریخچه کرونیکل واقعی. [Dramatis PersonÃ|: بورد، به عنوان HimselfWorld، به عنوان خود شما، به عنوان احمق، در خدمات Bard، Kings، دختران، پسران، شوالیه ها، احمق ها، آقایان ، سربازان، دست اندرکاران، پیامبران، خدمتگزاران.] Act 1.1 Sennet. وارد شوید [Bard، You] Bard: Hark، Fairy Tale من برای شما مناسب است، زمان مناسبی را در اختیار شما قرار می دهم، در زمان خودم، بسیاری از نمایشنامه ها، تراژدی ها، کمدی ها، و همه چیز را نوشته ام - اما خواننده مراقب باشید: این ممکن است من تاریک ترین دیدگاه. من شما را تحسین خواهم کرد آیا در مورد سیندرلا، پادشاه لیر، پادشاهان Arcadiaâ € ™ ثانیه و همه چنین داستان های شاد و غمگین از قدیمی شنیده اید؟ آیا شما در اهداف خود با آرامش خندیدید؟ خب، اجازه دهید من به پایان واقعی داستانها نشان دهم. آیا شما از خائنانی نفرت دارید و برای قهرمانان دعا کردید؟ اجازه بدهید به شما نشان دهم چگونه، هر کدام به خود و دیگران، آنها فقط خودشان را ناامید می کنند! اجازه بدهید به شما نشان دهم از خیر و شر و سردرگمی متقابل ریشه های آنها. اجازه دهید به شما چهره ی خدایان را نشان دهم، با خنده و گریه، خدایان دیوانه ای که ما را حکومت می کنند، به شما نشان می دهند. اکنون به یادداشت های خودم توجه کنید و به داستان هایی که می گویم توجه داشته باشید. شما قبل از آنها شنیده اید، بنابراین توجه داشته باشید بیشتر که من متفاوت است! توجه داشته باشید که چگونه لیر و دخترانش، که با پادشاه Paphlagonian از Sidneyâ € ™ ثانیه Arcadia مخلوط است. توجه خاص خود را به کسانی که از معرفی های ویژه خود میپردازند، پرداخت: به طوفان و جنون؛ به احمق و فقیر تام؛ به بنده وفادار و نجیب و باریک؛ و بیشتر از همه به پروتئین. دیدن این همه در من، کور نیست! همچنین من آنچه را که من ترک، ببینید طرح تنگ شده و جدا کردن طرح های پایه و machinations، و پایان های خوشحال! منابع من را متراکم کرده و گسترش داده و به یک نوشیدنی قوی برای بهبود دید شما نگاه کنید. اما از همه مهمتر، مخلوط کردن داستان ها را ببینید: تمام تم ها از تمام داستان ها به فنجان من می ریزند، آنها را از داستان های ساده به حماسی، به نسبت کیهانی. مراقب باشید، به عنوان دنیای کوچک لیار دنیای لیار من تبدیل می شود و بعد جهان می شود. آیا برای شما روشن است که سرنوشت من لیار ممکن است در واقع سرنوشت هر مردی از شما باشد؟ هرگز نفهمیدم، این یک رمز و راز است که نمی توانید فهمید! [Alla'ah] Alak، آینده این کار را غیرممکن می کند، و همانطور که افسانه های شاد را تحریک می کند، همچنین تراژدی غم انگیز، توسط Nates و nit-wits ! بازیگران و مخاطبان پس از آن این نسخه جهش یافته از بازی من را ترجیح می دهند. اوه، چطور پس از پایان خوش، آنها را برای یک قرن و نیم! نه برای خیلی طولانی - شما به من خواهد شد. انتهای خستگی، همه ی تخیلات، تنها به خاطر داشتن آن است که خجالت می کشند. در نهایت من به طور ویژه برای شما ذخیره شده ام، ببینید که چگونه من هیچ اتفاقی برای شما ندیدم. ببینید که چگونه امشب خود را در هر نوبت افزایش می دهم و آنها را مانند پسرانی که با حشرات بازی می کنند را می شکند. من از طریق این پنجره ها را برای شما می بینم، قبل از اینکه آینه های خود را دوباره ببندید. شما باید ببینید که فراتر از «آشکارا» که من به شما اجازه تصور می کنم، رنج بدتری وجود دارد، و وقتی که آن را با عجله می آید، این تنها یک تصویر از این وحشت است، نه چیزی که خود. ولز! و در عین حال، بیشتر از همه چیز که می توانید انتظار داشته باشید، بیشتر از آنچه که می توانید انتظار داشته باشید، از آنچه بدترین کابوس ها در این مرحله می تواند داشته باشد، دیده می شود! ببینید اگر برای لحظه ای، قبل از اینکه من را ترک کنید و دوباره به عادات دنج بازگردید، به خود کوری خود جذب کنید. آلک، برای من انتظارات شما را تقسیم می کند، زیرا فقط در شکاف آینه شما می توانید از طریق آن پنجره که بود و به حقیقت فراتر از آن بود. اجازه دهید من مهمان شما باشم و خانه های خود را وارد کنم و تمام آینه ها را ثابت کنم که در آن پنجره ها باید باشند و در جهان، کامل وحشی و زرق و برق دار باشند! یک بازی دشوار برای رسیدن به دست من به من گفت! در واقع، منظور من این بود که در این صورت و هیچ چیز دیگری - فقط تخیل می تواند شامل آن (که ممکن است به خوبی در یک روز، زمانی که خواندن supplants همه در دسترس رسیدن)، اما مرحله ای که من باید، تماشای آن شما باید ، آینه هایی را که من می خواهم بردارم و عجله در جهان باید داشته باشم. تغذیه کنم. Exeunt [بارد و مربیان] وارد [جهان] [شما در مرحله باقی می مانند] [با الهام از: Kermode\n]

مشاهده لینک اصلی
این یکی از نمایشنامه های شکسپیر مورد علاقه من است. در کالج افتخار انگلیسی در U. Tennessee Knoxville، من به یک مقاله درباره مقایسه حماسی و تراژیک، با استفاده از قالب های Lear و Miltons بهشت ​​را فراموش کردم. در تمام مقالات کلاس انگلیسی، ممکن است هرگز نمونه ای با چاشنی بیشتری از گاو خال خال **** و منطق منطق چپ وجود نداشته باشد. من فکر می کنم من یک B- را دریافت کردم، فقط به این دلیل که ممکن است مربی من نگران این باشد که آیا من meds در لپ تاپ یا نه. با این حال، در تدوین شهادت ادبی از جهل من، من مجبور شدم Lear را بخوانم و از آن زمان به بعد، چند بار و دیدن آن را انجام هر زمان که ممکن است، از جمله یان McKellans رندر با شکوه. ادموند برای من یک تبهکار عرفانی است که به دل وادر و شیطان برای پول خود می رود و هر لیستی از بزرگترین خائنانی، به نظر من، بدون غریبه گلوستر ناقص است.

مشاهده لینک اصلی
صادقانه از این به آن اندازه که من انتظار داشتم لذت بردم. فکر می کنم انتظاراتم خیلی زیاد بود. اما، هنوز یک بازی لذت بخش بود!

مشاهده لینک اصلی
من به اندازه کافی خوش شانس بودم که در استکهلم زندگی می کردم وقتی Ingmar Bergman ایلور را در تئاتر ملی سوئد در اواخر دهه 80 ساخت، و من آن را دو بار دیدم. برگمن ها در بازی بسیار جالب و غیر معمول بودند؛ او این را به عنوان اساسا خوش بینانه تفسیر کرد. به طور واضح، شما تعجب می کنید چرا، و در دست یک مدیر کمتر، احتمالا فقط یک تکه از انحراف غیر ضروری بوده است. استدلال Bergmans، در واقع، عجیب نیست. او صحنه کلیدی بازی را به عنوان آشتی بین لیر و کوردلیا دید. این همان چیزی بود که در پوستر نشان داده شده بود، که در سراسر شهر گچ شده بود. در هر کجا که نگاه کردید، می توانید لیر و دخترش را به زانو زدن نگاه کنید، دست ها را نگاه می کنید و به چشمان یکدیگر نگاه می کنید، با آرامش و لذت بردن از چهره آنها. چیزی که برگمن می گفت این بود که همه، مثل لیر، چیزهای وحشتناکی را به افرادی که بیشتر آنها را دوست دارند، انجام داده اند. معمولا آنها هرگز فرصتی برای متاسف کردن یا دریافت بخشش از مردم که مرتکب اشتباه شده اند، ندارند. لیر این فرصت را درست قبل از اینکه او و Cordelia درگذشت، پس ما باید برای او خوشحال باشیم. برگمن وقتی 70 ساله بود بازی کرد. اگر می دانید هر چیزی در مورد زندگی او، شما به راحتی می توانید درک کنید که چرا او ممکن است آن را به این ترتیب تفسیر کرده است. این یک تولید بسیار پر جنب و جوش بود.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شاه لیر


 کتاب ابوعلی گاو آدم کن
 کتاب احمد خلیفه خراب کن
 کتاب ابوعلی عروس پیداکن
 کتاب ابراهیم کیسه پاره کن
 کتاب آنتی گونه
 کتاب آقای ملک