ناستنکا... آیا در دل تو، تلخی ملامت و افسون افسوس میدمم، و دلت را از ندامتهای پنهانی آزرده میخواهم، و آرزو میکنم که لحظات شادکامیات را با اندوه برآشوبم، و آیا لطافت گلهای مهری که تو، جعد گیسوان سیاهت را با آنها آراستی، تا با او، به زیر تاج ازدواج بپیوندی، پژمرده میخواهم؟... نه، هرگز، هرگز و صدبار هرگز. آرزو میکنم که آسمان سعادتت همیشه نورانی باشد، و لبخند شیرینت همیشه روشن و مصفا باشد، و تو را برای آن دقیقهی شادی و سعادتی، که به دلی تنها و قدرشناس بخشیدی، دعا میکنم
خرید کتاب شب های روشن
جستجوی کتاب شب های روشن در گودریدز
معرفی کتاب شب های روشن از نگاه کاربران
عاشقانه هایی ازین دست چندان جذبم نمیکنند.
مشاهده لینک اصلی
مترجم در مقدمه کتاب نوشته است: @شب های روشن، پدیده است فیزیکی، که تابستان در نواحی شمالی کره ی خاکی پیش می آید و علت آن زیادی عرض جغرافیایی این مرزهاست و باعث میشود که شب تا صبح هوا مثل آغاز روشن بماند....به تعبیری دیگر در بعضی از زبان ها شب بیخوابی هم هست و این هر دو تعبیر در این داستان مصداق دارد.@
کتابی نیست که بتوان برای آن نقد تکنیکال و یا خاصی نوشت. حتا نمیتوان خلاصه ی از آن را نوشت. کتاب در یک خط خلاصه میشود که با خواندنش شاید بگویید: این که تنها یک رمانس مثل بقیه ی داستان های عاشقانه است . اما چیزی که به این کتاب روح بخشیده یقینا نثر زیبا و خاص آن است.
نمی دانم چرا تابحال چیزی از فئودور داستایوفسکی نخوانده بودم. اما نثر کتاب فوق العاده بود، که شاید ترجمه ی خوب آن هم بی تاثیر نبوده باشد به هر حال این کتاب برایم آغازی خواهد بود که بیشتر از این نویسنده ی نام آشنا بخوانم.
آرزو میکنم که آسمان سعادتت همیشه نورانی باشد و لبخند شیرینت همیشه روشن و مصفا باشد و تورا برای آن دقیقه ی شادی و سعادتی که به دلی تنها و قدرشناس بخشیدی دعا میکنم.
خدای من، یک دقیقه ی تمام شادکامی ! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست !؟- صفحه آخر از کتاب.
این کتاب را به همه ی دوست داران متون ادبی و عاشقانه، پیشنهاد میکنم.
مشاهده لینک اصلی
@ من زندگی می کنم، همانطور که می گویند، حفظ خودم را به خودم، یعنی تنها به تنهایی تنها به تنهایی. آیا می دانید به معنای تنها بودن است؟ من فکر می کنم که دواستیوفسکی پاسخ خوبی را می داند، دوباره فکر کردم و از خودم پرسیدم که چه نوع زندگی فوق العاده ای که این مرد زندگی می کرد، الهام بخش او برای ایجاد شخصیت های فوق العاده مانند یک در این داستان کوتاه . آرزو می کنم نام قهرمان داستان را یاد بگیرم. با قلب خالص او، در دنیای رویای او زندگی می کند، چه شخصیتی، حتی در رویاهایش می بیند تا کسی آن را نشان دهد وwhite nights @ start او. من فکر کردم شاید، ما زندگی خود را با خوابیدن در واقعیت های روزانه ما، شاید زندگی یک رویا تا زمانی که ما در عشق با کسی افتادن. خوشبختی، خوشبختی، غم و اندوه، ناامیدی و میل عشق به ما زندگی واقعی را نشان می دهد. همانند سایر رمانهای داستایوفسکی که قبل از آن خوانده ام، بازتاب های روان خودم را دیدم. من فکر می کنم این توضیح می دهد که چرا من به این مورد جذاب هستم.
مشاهده لینک اصلی
صدور زیبا، مناسب برای توان به کیسه حمل ovunque.Come هیچ کس نمی تواند در عشق با صفحه اول قرار می گیرند، انجام so.E کاملا ستاره ای نیست، سقوط در عشق با مکان هرگز دیده می شود و مردم portagonista هرگز conosciute.Il یک مرد خجالتی است ، درونگرا، و یک حساسیت به لمس مطلق در راه خود را از دیدن جهان اطراف او، تقریبا خالص تا شب fine.Quattro به خواب و بیدار در دنیای عجیب و غریب و سرد است.
مشاهده لینک اصلی
روح من با سربلندی نوشته های دشتیوفسکی پر شده است. هیچ کس نمی تواند به خوبی از احساسات من مانند او می تواند به هم بزند.
مشاهده لینک اصلی
آه خدا چه مدت زمان طولانی مردم شادی یک لحظه از شادی. آیا این امکان وجود دارد که بخشی از این زندگی را انجام دهیم؟
مشاهده لینک اصلی
هیچ چیز نمی تواند دریاچه ای از احساسات من مانند نوشتن Dostoyevskys. قهرمان او، با قلب خالص او، در دنیای رویای او زندگی می کند. چه شخصیتی او حتی در رویاهایش رویاهایت می زند. او ادعا می کند که اغلب در عشق است، اما هنگامی که از او پرسید که او در عشق است، پاسخ او است، @ Why، با هیچ کس، با ایده آل، با یک من خواب از خواب من. @ مانند دیگر رمان های Dostoyevsky من خوانده ام قبلا، من بازتابی از روان خودم را دیدم. من فکر می کنم، به همین دلیل است که من به این موضوع خیلی جذاب هستم @ من زندگی می کنم، همانطور که می گویم، خودم را حفظ می کنم، یعنی تنها به تنهایی تنها به تنهایی. آیا می دانید به معنای تنها بودن؟آنها البته من را نمی شناسند، اما من آنها را می شناسم. من آنها را به طور دقیق می شناسم، تقریبا مطالعه چهره هایشان را انجام دادم، وقتی همجنسگرا می شوند، خوشحال می شوند و وقتی که زیر یک ابر قرار می گیرند، کم می شود.خیلی آگاه است که بیماری یک بیماری واقعی است. â € œI نمی دانم چگونه به سکوت زمانی که قلب من صحبت می کند.â € â € œBut چگونه شما می توانید زندگی می کنند و هیچ داستان برای گفتن؟ â €
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شب های روشن
خرید کتاب شب های روشن
جستجوی کتاب شب های روشن در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
مترجم در مقدمه کتاب نوشته است: @شب های روشن، پدیده است فیزیکی، که تابستان در نواحی شمالی کره ی خاکی پیش می آید و علت آن زیادی عرض جغرافیایی این مرزهاست و باعث میشود که شب تا صبح هوا مثل آغاز روشن بماند....به تعبیری دیگر در بعضی از زبان ها شب بیخوابی هم هست و این هر دو تعبیر در این داستان مصداق دارد.@
کتابی نیست که بتوان برای آن نقد تکنیکال و یا خاصی نوشت. حتا نمیتوان خلاصه ی از آن را نوشت. کتاب در یک خط خلاصه میشود که با خواندنش شاید بگویید: این که تنها یک رمانس مثل بقیه ی داستان های عاشقانه است . اما چیزی که به این کتاب روح بخشیده یقینا نثر زیبا و خاص آن است.
نمی دانم چرا تابحال چیزی از فئودور داستایوفسکی نخوانده بودم. اما نثر کتاب فوق العاده بود، که شاید ترجمه ی خوب آن هم بی تاثیر نبوده باشد به هر حال این کتاب برایم آغازی خواهد بود که بیشتر از این نویسنده ی نام آشنا بخوانم.
آرزو میکنم که آسمان سعادتت همیشه نورانی باشد و لبخند شیرینت همیشه روشن و مصفا باشد و تورا برای آن دقیقه ی شادی و سعادتی که به دلی تنها و قدرشناس بخشیدی دعا میکنم.
خدای من، یک دقیقه ی تمام شادکامی ! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست !؟- صفحه آخر از کتاب.
این کتاب را به همه ی دوست داران متون ادبی و عاشقانه، پیشنهاد میکنم.
مشاهده لینک اصلی
@ من زندگی می کنم، همانطور که می گویند، حفظ خودم را به خودم، یعنی تنها به تنهایی تنها به تنهایی. آیا می دانید به معنای تنها بودن است؟ من فکر می کنم که دواستیوفسکی پاسخ خوبی را می داند، دوباره فکر کردم و از خودم پرسیدم که چه نوع زندگی فوق العاده ای که این مرد زندگی می کرد، الهام بخش او برای ایجاد شخصیت های فوق العاده مانند یک در این داستان کوتاه . آرزو می کنم نام قهرمان داستان را یاد بگیرم. با قلب خالص او، در دنیای رویای او زندگی می کند، چه شخصیتی، حتی در رویاهایش می بیند تا کسی آن را نشان دهد وwhite nights @ start او. من فکر کردم شاید، ما زندگی خود را با خوابیدن در واقعیت های روزانه ما، شاید زندگی یک رویا تا زمانی که ما در عشق با کسی افتادن. خوشبختی، خوشبختی، غم و اندوه، ناامیدی و میل عشق به ما زندگی واقعی را نشان می دهد. همانند سایر رمانهای داستایوفسکی که قبل از آن خوانده ام، بازتاب های روان خودم را دیدم. من فکر می کنم این توضیح می دهد که چرا من به این مورد جذاب هستم.
مشاهده لینک اصلی
صدور زیبا، مناسب برای توان به کیسه حمل ovunque.Come هیچ کس نمی تواند در عشق با صفحه اول قرار می گیرند، انجام so.E کاملا ستاره ای نیست، سقوط در عشق با مکان هرگز دیده می شود و مردم portagonista هرگز conosciute.Il یک مرد خجالتی است ، درونگرا، و یک حساسیت به لمس مطلق در راه خود را از دیدن جهان اطراف او، تقریبا خالص تا شب fine.Quattro به خواب و بیدار در دنیای عجیب و غریب و سرد است.
مشاهده لینک اصلی
روح من با سربلندی نوشته های دشتیوفسکی پر شده است. هیچ کس نمی تواند به خوبی از احساسات من مانند او می تواند به هم بزند.
مشاهده لینک اصلی
آه خدا چه مدت زمان طولانی مردم شادی یک لحظه از شادی. آیا این امکان وجود دارد که بخشی از این زندگی را انجام دهیم؟
مشاهده لینک اصلی
هیچ چیز نمی تواند دریاچه ای از احساسات من مانند نوشتن Dostoyevskys. قهرمان او، با قلب خالص او، در دنیای رویای او زندگی می کند. چه شخصیتی او حتی در رویاهایش رویاهایت می زند. او ادعا می کند که اغلب در عشق است، اما هنگامی که از او پرسید که او در عشق است، پاسخ او است، @ Why، با هیچ کس، با ایده آل، با یک من خواب از خواب من. @ مانند دیگر رمان های Dostoyevsky من خوانده ام قبلا، من بازتابی از روان خودم را دیدم. من فکر می کنم، به همین دلیل است که من به این موضوع خیلی جذاب هستم @ من زندگی می کنم، همانطور که می گویم، خودم را حفظ می کنم، یعنی تنها به تنهایی تنها به تنهایی. آیا می دانید به معنای تنها بودن؟آنها البته من را نمی شناسند، اما من آنها را می شناسم. من آنها را به طور دقیق می شناسم، تقریبا مطالعه چهره هایشان را انجام دادم، وقتی همجنسگرا می شوند، خوشحال می شوند و وقتی که زیر یک ابر قرار می گیرند، کم می شود.خیلی آگاه است که بیماری یک بیماری واقعی است. â € œI نمی دانم چگونه به سکوت زمانی که قلب من صحبت می کند.â € â € œBut چگونه شما می توانید زندگی می کنند و هیچ داستان برای گفتن؟ â €
مشاهده لینک اصلی