کتاب شفق

اثر استفنی مه یر از انتشارات در دانش بهمن - مترجم: ایرج مثال آذر-ادبیات اقتباسی

در مورد سه چیز کاملآ اطمینان داشتم :اول اینکه ادوارد خون آشام بود، دوم اینکه بخشی از وجود او به خون من تشنه بود ، اما نمی دانستم این بخش از وجودش تا چه حد قوی و نیرومند است ، و سوم اینکه ... من بی هیچ قید و شرط و به طور برگشت ناپذیری، در دام عشق او گرفتار شده بودم.


خرید کتاب شفق
جستجوی کتاب شفق در گودریدز

معرفی کتاب شفق از نگاه کاربران
این کتاب در این هفته Throwback پنجشنبه برجسته است. شما می توانید بررسی کامل من را ببینید @ https://readrantrockandroll.com/2017/...I می تواند این کتاب را دوباره و دوباره بخواند. پس از دیدن بررسی های مختصر در مورد آن و خواندن که بسیاری از مردم در مورد نوشتن و شخصیت شکایت، من آن را برای مدتی گذشت، اما مجبور شدم آن را بخوانم. من مدت هاست که آن بریس را دوست دارم و داستان های خون آشام را دوست دارم. در فصل اول این کتاب را دوست دارم ... @ در شبه جزیره المپیک شمال غربی واشنگتن، شهر کوچکی که فورکس نامیده می شود تحت پوشش ابرهای نزدیک . این شهر بیش از هر جای دیگری در ایالات متحده آمریکا در این شهر نامناسب باران می کشد. از این شهر و سایه مفرط و همه جا در آن بود که مادر من وقتی من تنها چند ماه داشتم با من فرار کرد. این در این شهر بود که من مجبور شدم هر تابستان یک ماهه تا زمانی که من چهارده ساله بودم. این سالی بود که بالاخره پایم را پایین کشیدم؛ این سه تابستان گذشته، پدرم، چارلی، به جای دو هفته من را در کالیفرنیا گذراندند. @ بلا در حال رفتن به Forks، واشنگتن، برای زندگی با پدرش. Forks یک شهر کوچک است و برای اکثر اوقات خسته کننده است. بلا با همسرش رابطه خوبی با پدرش ندارد، زیرا او توسط مادرش مطرح شده است، علاوه بر اینکه دختر جدیدی در شهر دارد و واقعا کسی را نمی شناسد. زندگی جدید بلز نسبتا خسته کننده است تا زمانی که خانواده کولن به تصویر بیایند. من به دنبال آن بودم که چهره هایشان، خیلی متفاوت، خیلی شبیه، همه ویرانگرانه، غیر انسانی زیبا بودند. آنها چهره ای را داشتند که هرگز انتظار نداشتید تا به جز در صفحات هواپیما یک مجله مد دیدن کنید. یا توسط یک استاد قدیمی به عنوان صورت یک فرشته رنگ شده است. تصمیم گرفتم که زیباترین دختر باردار و یا پسر بچه برنزه بود. تصمیم گرفتم بلا را Cullens جذب کنم و به جای ادوارد در کلاس زیست شناسی قرار بگیرم. ادوارد عجیب عمل می کند ... من یک بار دیگر به او نگاه کردم و از آن پشیمان شدم. او دوباره به من نگاه کرد، چشمهای سیاهش پر از عصبانیت بود. همانطور که من از او دور شدم، کوچکتر از روی صندلیم، این حرف را اگر به نظر می رسید می تواند به طور ناگهانی از طریق ذهن من فرار کرد @ آن بسیار مرموز است. چرا ادوارد به طرز عجیبی در اطرافش عمل می کند؟ بلا از او شگفت زده شده است و به عنوان داستان به جلو حرکت می کند، و هیچ گفتن به شرایط آینده Bella خواهد رسید. این ممکن است پروسس زیبا که بسیاری از مردم به دنبال، اما طرح و شخصیت ها به اندازه کافی برای فریب من بود. من همه چیز را در مورد آن دوست داشتم و از طریق آن پرواز کردم. من نمیتوانم صبر کنم تا کتاب بعدی بخوانم. رتبه من در این کتاب 5 است *****

مشاهده لینک اصلی
برای بررسی THC باید پذیرفتم که در طول زندگی بزرگسالم، مقالات زیادی از ادبیات بزرگسالان را خواندهایم، بنابراین کاملا مطمئن نیستم که چه چیزی از گرگ و میش انتظار داشته باشم. همچنین این کتاب بسیار زیاد است که گاهی اوقات به معنی یک کتاب واقعا عالی می باشد و دیگر زمان ها می تواند یک رکورد بزرگ باشد. در حال حاضر که من در نهایت به عنوان خوانده شده گرگ و میش، من باید بگویم که آن را قطعا به مخفیانه برای من زندگی می کردند. من به طور کامل این داستان عشق نوجوانان بین یک انسان و یک خون آشام را دوست داشتم. با این نوع موضوع، داستان میتوانست کاملا برعکس باشد، اما به نظر من، با توجه به عواطف و مضامین کافی برای رقابت با بهترین رمانهای عاشقانه بالغ، بسیار زیبا بود. در حقیقت، من فکر کردم که گرگ و میش یک عمق شگفت انگیز از احساسات، صمیمیت و حتی حساسیتی را بدون هیچ گونه صریح به کار برده است. من فکر می کنم صمیمیت به میزان زیادی به سطح شگفت انگیز ارتباط بین بلا و ادوارد بستگی دارد. این دو قهرمان نوجوان در ارتباطات خود نسبت به بسیاری از کاراکترهای بالغ در رمانهای عاشقانه، صداقت بیشتری دارند، و به ندرت هر چیزی را از یکدیگر پشت سر می گذارند. ادوارد حتی در مورد اینکه چه کسی و چه چیزی او خیلی زودتر از آنچه که انتظار داشتم، پیش می آید. حس گرایی از طریق چیزهای ساده مانند لبخند، بوسه ها و لمس ها و مهمتر از همه گفتگوی زیبا آنها منتقل شد. مطمئنا بسیاری از این ممکن بود، زیرا نه ادوارد و نه بلا، نوجوانان واقعا \"غیر طبیعی\" بودند. من مطمئن هستم که من این کتاب را تقریبا همانطور که انجام دادم، ندیدم، اگر شخصیت های اصلی نوجوان در آنچه به نظر می رسید به نوعی شبیه به گربه های شدید، شورش و غربالگری هورمون ها تبدیل شده بود. در عوض، این داستان به یک رفتار نوپا در رفتار نوجوان تبدیل شد و یک یادآوری ملایم که نه همه نوجوانان به نوعی رفتار می کنند. من صادقانه فکر نمی کنم یک چیز واحد که دوست ندارم در مورد دو شخصیت اصلی، ادوارد و بلا ادوارد یک نوع قهرمان بتا، حساس و دوست داشتنی با یک خط مشی حفاظت از آلفا است (او احتمالا نمی تواند خون آشام بسیار خوبی باشد). او با توجه به دانش بلا که برای او مناسب است و دانستن اینکه نزدیک شدن او به خطرناک ترین و خطرناک ترین و خطرناک ترین و خطرناک ترین مریخ ها است، به طور مداوم نبرد می کند. ادوارد اغلب به بلا میپردازد که خطر خودش را برای او به ارمغان میآورد، اما در عین حال همیشه به عنوان یک نجیب زاده رفتار می کند، حتی در شرایط سخت تر. من همچنین راه آرام را دوست دارم که ادوارد بلا را می سوزاند و گاهی اوقات به نوعی باز می گردد. من از این زحمت لذت می بردم و فکر کردم که این موضوع به طرز عجیب و غریبی به داستان می دهد. بلا، علاوه بر اینکه احساس خوبی از طنز داشت، بسیار هوشمندانه، خجالتی و کمی عصبی بود، و به طرز وحشیانه ای دست و پا گیر، و او را کاملا به من نسبت داد. بلا تصور می کرد که یک دختر بسیار ساده و معمولی باشد، اما ادوارد فکر کرد که او کاملا زیبا است. با توجه به نقش پدر و مادر در رابطه او با والدینش، می توان گفت که بلا از نظر تربیت مطلوب نبوده است، اما او را از اینکه بهترین فردی است که می تواند یا والدینش را دوست دارد، متقاعد کند. من فکر می کنم Bellas بهترین ویژگی است، ماهیت بصری او در مورد ادوارد و چیزهای به طور کلی بود. من آن را دوست دارم زمانی که قهرمان در رمان های عاشقانه به سادگی می تواند چیزهایی را در مورد قهرمان و به آن به آن به عنوان خوانده شده. بلا یک لحظه داشت که من پیش بینی می کردم که بسیاری از خوانندگان بالغ به TSTL خود (احمقانه به زندگی) فکر می کنند، اما من توانستم این گذر را بخاطر جوانان و بی تجربگی با چنین شرایط خطرناکی ببخشمت. به طور کلی هر دو ادوارد و بلا دو کاراکتر جذاب بودند که در هر صحنهیی که به اشتراک گذاشتند، به دوش کشیدند (بدون زاویه در نظر گرفته شده است، اما هنگام خواندن کتاب آن را دریافت خواهید کرد). من خیلی خوشم اومد که آنها را بخوانم و تصور کنم که آنها کاملا به یکدیگر احترام می گذارند. بازیگران ثانویه شخصیت ها ترکیبی از دوگانگی شگفت انگیز از انسان و فراطبیعی بود. دوستان Bellas دبیرستان بودند که به طور کلی ترکیبی از بچه های بسیار خوب بودند، نوعی که نمی توانستم ذهن بچه های خودم را دوست داشته باشم یا دوست داشتم که در سال های نوجوانم با خودم دوست باشم. خانواده ادواردز ترکیبی از شخصیت های متمایز بود. امت، قهرمان بزرگ و دوست داشتنی یک خرس عروسکی، مرموز و بی نظیر Rosalie، آلیس و جاسپر با هدیه شگفت انگیز روان و همدلی خود، و همسرانشان، Carlisle (با نام مستعار دکتر کالن) و Esme که خود خود داستان های جالب توجه. من همچنین شخصیت های پدر و پسر بومی آمریکا، بیلی و یعقوب سیاه را جذاب دانستم. به نظر میرسد آنها بعضی از سؤالهای متضاد را با کولنز به اشتراک میگذارند که در این جلد کاملا بررسی نشده است. این بسیار جالب خواهد بود که ببینیم کجا بخشی از این داستان در اقساط آینده هدایت می شود. Twilight یک عاشقانه بسیار شیرین و بی گناه است، که قبلا ذکر کردم هیچ عنوانی صریح ندارد. هیچ جنسیتی وجود ندارد، فقط یک زن و شوهر از لکه های خفیف وجود دارد، و با توجه به اینکه موضوعات مربوط به خون آشام ها است، خشونت به حداقل می رسد. در opini من ...

مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را دوست داشتم آنجا. من گفتم در واقع، من تمام سری را دوست داشتم. چه می توانم بگویم؟ این یک داستان عاشقانه کاملا باور نکردنی بود که با روشی بسیار جالبی و ناراحتی نوجوان پر شده بود. و من آن را دوست داشتم چرا؟ این سری به من یادآوریfair food @ می گوید. شما می دانید، غذا که شما خریداری می کنید، زمانی که به یک نمایشگاه یا کارناوال دولتی بروید؟ شما می دانید نباید بخواهید این چیزها را بخورید. و جایی در سر شما یک صدای کمی به شما می گوید که توسط کسی که در روزهای خود شستشو داده نمی شود آماده شده است، اما شما آن را می خورید. نه تنها شما آن را می خورید، بلکه به دنبال خوردن بیشتر هستید. سگهای ذرت سرخ شده، پیتزا چرب، کیک طوفان و گوش های فیل ... yum! راه من این را می بینم، هر کس می تواند آب نبات پنبه کمی از سیرک استفاده کند. کتاب ها را بخوانید زندگی بیش از حد کوتاه نیست که بتوانید پنیر خامه ای Velveeta از حماسه گرگ و میش را بخورید.

مشاهده لینک اصلی
چرا؟ چرا اجازه دادم خودم بخشی از زندگیام باشم مثل اینکه اجازه دادم فیلمها را بخرم؟ نوشتن افتضاح بود، بلا غریب و احمقانه بود، ادوارد هنوز عجیب و غریب است که من را به خاطر اینکه چگونه در مقابل Bella عمل می کند، و عاشقانه بدترین عاشقانه عرفانی است که تا به حال خوانده ام. برای صادق بودن، بررسی حتی لازم نیست. من مطمئن هستم که همه از این سریال شنیده اند و آن را واقعا مشکل ساز است. پیش نمایش من این است که هم اکنون دوستان دوست داشتنی، دوست داشتنی من خارج وجود دارد، Amber.Here مرا از خودم متنفر می کند :) ویرایش: 1/11/17 دوست من فقط اجازه دهید من از من از آن روز که من از او پرسیدم قرض گرفتن از برنامه ریزی من فقط این را بخوانید زیرا بد می گویم آن بد است و من برای کباب اینجا هستم و او خندید. حدس بزن چه کسی امروز این را شروع کند؟ :) من هرگز گرگ و میش را دوست نداشتم من همیشه از آن متنفر بودم من همیشه از بلا و ادوارد متنفر بودم و همیشه گفتم که من در تیم یعقوب بودم فقط به خاطر اینکه یعقوب خیلی گرم بود و ادوارد فقط یک روح بود که هیچ ویژگی ای را دوست نداشت. من علامت گذاری به عنوان کم کم علاقه مند به دلیل من علاقه مند به خواندن این برای دیدن اگر آن را شبیه به فیلم و یا متفاوت است. اگر آن را همانند فیلم، من آن را به عنوان DNF ترک، اما اگر آن را از راه های مختلف متفاوت است، من نیز ممکن است آن را به پایان برساند.

مشاهده لینک اصلی
هنگامی که شما به دنبال یک رمان است که هیچ قطعه، هیچ عقل عمومی، jibber-jabber در مورد عشق بی معنی، چقدر داغ است، و اوج پرتاب سه سوم کتاب، گرگ و میش کیک طول می کشد! من حتی نمی دانم چه چیزی باعث شده است که من @ به طور غیر قانونی و غیرقابل برگشت در عشق @ با آن در وهله اول! اما پس از آن، من عاشقانه امیدوار بودم که عشق را پیدا کنم، و فکر کردم که گرگ و میش برای من دوست داشتنی بود ... متاسفانه، من اشتباه بودم. وقتی اولین بار این کتاب را خوانده بودم، به آن معتاد شدم. من آن را برای یک روز به عنوان خوانده شده آن را به عنوان خوب بود @ زمان گذشت، و من امیدوار بودم که دوست بی مزه به من حجم دوم از سری به من بدهید، زیرا من بیشتر می خواهم ... بیشتر من می گویم YA! به عنوان زمان گذشت، متوجه شدم که این کتاب فقط احمقانه و ناخوشایند بود و خیلی جنس آمیز بود. ابتدا ما با شخصیت اصلی، زن @ heroine، @ Isabella Marie Swan ملاقات می کنیم. یا بلا برای کوتاه. در حال حاضر متوجه شدم، هیچ چیزی بیش از مری سو نیست. نام او حتی مانند یک نیز هست! بلا ایتالیایی برای زیبایی است. آن را با سوان ببرید. سواحل زیبا همه چیز حتی بدتر این است که هر مرد با عشق او در زمانی که او در با باله الاغ تنبل او حرکت می کند که نیاز به بلا برای طبخ و تمیز برای او. ضد فمینیسم معمولی، نه؟ ظاهر او تا حدودی شبیه به نویسنده و داستان او است که در حال حرکت به یک محل جدید (مشاهده سوالات متداول در تاریکی در وب سایت خود). آه آره، و او می شود مرد به بالا آن همه خاموش. مری سوئیس معمولی کادوارد کولن ... فقط برای این جهان HAWT است! هس کامل، مو کامل، بدن کامل، صورت کامل ... جهنم، من نمی خواهم شگفت زده اگر او حتی یک آلت تناسلی کامل است! D؛ به هر حال، به عنوان نوجوان معمولی من، من در عشق او را نیز افتاد ... من هنوز ... اما نه چندان. چه چیزی باعث شد که من برای این پسر سرپوش بگذارم این است که جذاب و عجیب و غریب است ... اما داشتن 100 ساله چنین است. بدون ذکر است، تقریبا هر شب بلا را سرقت می کند ... و وقتی او این را پیدا می کند، مراقبت نمی کند! این فقط یک رابطه عجیب و غریب / بیمار / وحشت زده است.من که نمی دانم دلیل آن دو دوست داشتن یکدیگر است. استفانی مایر این را برای آنها تعیین می کند که با هم باشند ... اما دقیقا همین دلیل دوباره ...؟ آه آره دلیل اینکه Bella خون شیرین و Edwards HAWT است. دوش به همین دلیل است که آنها برای یکدیگر ساخته شده اند! به غیر از کلno @ sex @ چیز خوبی از آنچه که من شنیدم، theyre آن را بعدا در برخی از حجم دیگر از گرگ و میش انجام دهید. آن را فقط به عنوان یکی دیگر از وابسته به عشق شهوانی آنیتا Blake failure.Who من واقعا نفرت دوم به بلا Jacob Black بود. او خیلی آزاردهنده بود و بیش از حد خسته شده بود. شاید بعدا جهنم بهتر شد ... من شنیده ام او و بلا قلاب شده است. من بلا احساس کردم که این کار را انجام می دهد. تقریبا 500 صفحه بلا در مورد گرگ و میش در مورد چگونگی HAWT ادوارد است. او بیش از حد وسواس می کند و سپس اعلام می کند که او حتی زندگی خود را با او خطر می کند! شخص، او را مانند یک هفته می دانستید. حالا تصمیم می گیرید که برای او ایمیلی داشته باشید؟ دو کلمه: دریافت کنید Help.All ناگهانی، گروهی از خون آشام های وحشیانه بیرون می آیند از هیچ جا و ترور کولنز و بلا. تمام پنج بخش از آن، یک تلخی بود. آیا حتی پنج فصل بود؟ من دیگر نمی دانم x.xDo این را بخوانید !!!! این یک اخطار به همه کرم های کتابفروشی است! نمی گویم من هرگز به شما نگفتم !!!!

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شفق


 کتاب دایی وانیا
 کتاب قصه های تصویری از زهرالربیع _4
 کتاب قصه های تصویری از حدیقه الحقیقه _ ‏‫۱
 کتاب تروترو همیشه شاگرد اول میشه
 کتاب ترو می خواد تو برفا آب بپاشه به گل ها
 کتاب تروتروی بانمکه خوشحاله روز کودکه