کتاب طاعون

اثر آلبر کامو از انتشارات نیلوفر - مترجم: رضا سیدحسینی-ادبیات اقتباسی

در کتاب طاعون آلبر کامو تصور می‌کند که بیماری همه‌گیر طاعون شهر اران را در برگرفته است و از خلال دفتر خاطرات دکتر ریو یک نفر شاهد وقایع، خواننده را در جریان این واقعه می‌گذارد، از روزی که موش‌های حامل میکروب در همه گوشه و کنار شهر ظاهر می‌شوند تا زمانی که بیماری طاعون در این شهر که از سایر نقاط دنیا جدا شده و میلیون‌ها نفر سکنه‌ی خود را از دست داده است، پایان می‌یابد. و کسانی که جان به سلامت برده‌اند، زندگی عادی را از سر می‌گیرند. طاعون داستانی است در عین حال واقعی و افسانه‌ای، یا بهتر بگوییم سمبولیک، در این کتاب بیماری وحشتناک طاعون مظهر شر است، چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی.


خرید کتاب طاعون
جستجوی کتاب طاعون در گودریدز

معرفی کتاب طاعون از نگاه کاربران
دوستانِ گرانقدر، داستانی عالی و خواندنی بود... داستانی که بازهم از بیخردی موجوداتِ مذهبی سخن میگوید... نکته قابل توجه در این داستان این بود که «پدر پانلو» کشیش نادان و بی خرد به مانند دیگر مبلغان بیخردِ مذهبی، که همه چیز را به خدا ارتباط میدهند، @طاعون@ را عذابی از جانب خدا قلمداد کرده و درمانش را نیز به دست خدا انجام پذیر میداند، غافل از آنکه خدا و ناجی، همان «ژان تارو» بود که بیچاره هم ناجی مردم بود و هم قربانی بود
اگر من جایِ <آلبر کامو> بودم، سرنوشت آن کشیش احمق را جوری در داستان رقم میزدم که موش ها جنازۀ گند کرده و طاعون زدۀ او را میجویدند.. و تنها صلیبِ گاز زده اش باقی میماند و موش هایی که در آب مقدسِ کلیسا آب تنی میکردند و خود را به تمسخر غسل تعمید میدادند

امیدوارم از خواندنِ این داستانِ زیبا، لذت ببرید
<پیروز باشید و ایرانی>

مشاهده لینک اصلی
یک
کتابی بود که خیلی خوردخورد خوندمش، و شاید اگه کمی پیوسته‌تر می‌خوندمش خیلی بهتر می‌شد.
دوست‌ش داشتم! خیلی درباره جدائی انسان‌ها صحبت کرده بود، درباره رنجی که آدما می‌کشن از جدایی و دوری. درباره شهری که گرفتار طاعون شده و کسی اجازه خروج یا ورود به شهر رو نداره. درباره عقایدی که ادما توی همچین دوره ای می‌تونن داشته باشن. درباره کسایی که یا از مرگ می‌ترسن یا باهاش مبارزه می‌کنن. درباره کسایی که در مواجهه با مرگ تازه یادشون میاد که زندگی یعنی چی و باید چطور زندگی کرد. کسایی که خیلی چیزارو فراموش کرده بودن و مرگ و طاعون بهشون تلنگر زده. درباره ادمایی که همه طاعون‌زده هستن و زندگی رو بلد نیستن. درباره عشق و دوری. درباره تمام چیزها! و کامو نظریاتشو قشنگ لابلای کتاب و شخصیت‌هاش اورده بود و تمام صحبت‌های فلسفی رو در قالب یک رمان مطرح کرده بود. جاهای زیادی از متن هست که آدم دوست داره زیرش خط بکشه، که وقتی چند ماه یا سال دیگه اونو ورق می‌زنه چشمش به اونا بیفته. و کتابی هست که باید درباره‌ش خوند. ببینی از اتفاقات این کتاب چطور برداشت می‌کنن و قطعن اون موقع چیزای خیلی بیشتری دست‌گیرِ آدم می‌شه.
دو
جالب بود که یک‌جایی از کتاب، به اتفاقی که توی رمان بیگانه رخ می‌ده ارجاع داده می‌شه. یک‌جور شیطنت خاص! البته نمی‌دونم که این کتاب زودتر نوشته شده یا اون کتاب، که ببینیم <<بیگانه>> ایده‌ش ازینجا گرفته شده یا کامو توی طاعون این بازی رو انجام داده.
سه
<< درواقع، چه‌کسی می‌توانست ادعا کند که ابدی بودن یک شادی می‌تواند یک لحظه رنج بشری را جبران کند؟ >>

مشاهده لینک اصلی
آه، مرگ؛ آن همیشه وجود دارد، آیا این نیست؟ این یک سرنوشت وحشتناک است که به همه ما محکوم شده است، که می تواند در هر زمان، در میلیون ها روش مختلف انجام شود. یهودیانی که شاهد هولوکاست بودند از این موضوع آگاهی دارند. مردم هائیتی این را می دانند. مادر که تنها فرزند خود را در حادثه ی اتومبیل از دست داد، از این موضوع آگاه است. اکثر افراد (و گروهی از افراد) روزهای خود را با حقیقت مرگ می جنگند، دروغ می گویند، با استفاده از روش های هوشمندانه برای جلوگیری از واقعیت کنونی خود. به نظر می رسد که مرگ در چشم سرد و بدون سرزنشش، شاید سخت ترین کاری است که می توان انجام داد. اما نتیجه از انجام این کار - زمانی که با زمان گرفته می شود - چشم انداز واضح چشم جهانی است که در آن زندگی می کنیم. نتیجه آن یک نیروی درونی است که تعداد کمی از آنها می دانند. اما برای کسانی که به صراحت به چشم مرگ نگاه می کنند - برای کسانی که واقعیت سخت خود را در آگاهی خود نگه می دارند، یک عقل و عمق وجود دارد که به وجود می آید. مردم کامو اورن - که قبلا شهروندان غم انگیز و خوشحال بودند، مانند بسیاری از ما، در حال حاضر در مورد راه های شاد خود را که نمی دانند چقدر خوش شانس آنها واقعا - در معرض طاعون قرار گرفت. این یک بیماری فاسد است - پر از رنج های جسمی، به سرعت در حال گسترش، بی وقفه - که باعث می شود شهروندان شهر در داخل شهرستان قرنطینه می شود. بدون خروج در آنجا آنها باید تلاش کنند، در تلاش برای کنار آمدن و زنده ماندن باشند - بعضی وقت ها از طرف عزیزانشان که در خارج از دیوار اورن ها نگه داشته شده اند، تمام می شوند، در حالی که در معرض مرگ دائمی همسالانشان قرار دارند. طاعون بسیار درباره مرگ است، اما در مورد چگونگی زندگی ما تصمیم می گیریم. آیا ما مانند مردم اورن زندگی می کنیم، بدون گذراندن هر تفکر، هر روز، چیزهایی را به دست می آوریم که از طریق حرکات ناخوشایند و غم انگیز است؟ یا ما به مرگ نگاه می کنیم - و از طریق گسترش، زندگی - در چشم، گرفتن هیچ چیز برای اعطا، توجه و قدردانی پیچیدگی و هدیه ما، تلاش برای حقیقت، و تلاش برای مردم خوب است؟ مهم نیست چقدر دردناک و دشوار است، ما با شجاعت با واقعیت روبرو هستیم؟ آیا ما غلبه میکنیم؟ آیا ما تلاش می کنیم قهرمانان واقعی به دیگران و خودمان باشیم؟ سرنوشت بدتر از مرگ است. مانند زندگی زندگی ناسازگار، بدون حقایق، بدون اشتیاق. بدون اعتقاد. بدون فداکاری و بدون عشق

مشاهده لینک اصلی
آلبر کامو € ™ طاعون RIOT خنده است! فقط شوخی میکنم، در مورد طاعون بوبونیک است، واقعا خیلی خنده دار نیست. با این حال، این یک شاهکار مدرن از تمثیل، نمادین و تصاویر است. داستان سطح در مورد طاعون در اوایل دهه 1940 است که از شهر ساحلی الجزیره اورن دیدن می کنند. در حالی که کامو به داستان کامل بیماری، ترس، ناامیدی، شفقت و قهرمانی خودخواهانه می گوید؛ داستان مفهوم پایدار بین خطوط با مشاهدات روشنی و فکری در مورد فلسفه و الهیات بیان شده است. کامو با استفاده از اپیدمی برای کشف روابط، جامعه و وجود. منتقدان این طاعون را به عنوان یک تمثیل در اشغال فرانسه در آلمان می دیدند، اما من فکر می کنم که آن را نیز می توان به عنوان نشان دادن تمایل مرد به هرج و مرج و بد، در حالی که در نهایت خوب باقی مانده است. محققان اشاره می کنند که کامو در درجه اول به عنوان یک ملحد شناخته شده است، اما نوشته های بعد او حداقل موقعیت دلسوزانه نسبت به مذهب را نشان داد. در حالی که برخی از اشعار فرانسوی او در ترجمه از بین رفته است، تکنیک او به نظر می رسد به ندرت، اما اکولتیک و مشخصات و تصاویر آن، مقایسه مقایسه هایی از سبک های بسیار متفاوتی مانند Himingway و DH Lawrence را نشان می دهد. و شخصیت Camus از طرز نمایشنامه عالی خود می درخشد. در اینجا یک مقاله نویس آنودین نیست، بلکه یک ورزشکار پر جنب و جوش و عضو آواز مقاومت فرانسه است؛ کامو یک هنرمند استادانه اما ناامید است. کامو جنگنده در صفحه پس از صفحه نشان داده شده است. این ممکن است پیام مرکزی باشد: زندگی ارزش زندگی دارد و ارزش مبارزه برای آن، هرچیز مهم نیست که احتمال پیروزی یا نیروهای طبیعی ظاهرا غول آسا به ما حمله کند یا حتی نتیجه مبارزه. ساکنان پایدار اورن به اندازه کافی زنده ماندند و باقی می ماندند، اما کامو تأکید می کند که عمل خود را از مبارزه، عملکرد مقاومت در برابر نیروی ویرانگر طبیعت، آنها را قوی تر می کند، آنها را بی ارزش می کند صرف نظر از این که آیا یا نه آنها زنده ماندند

مشاهده لینک اصلی
اگر شما در یک جامعه معمولی زندگی می کردید که کاملا غیر منتظره با یک آزمایش استرس وجودی مواجه می شد چه کار می کردید؟ چگونه می توان با وضعیت روبرو شدید، و ویژگی های شخصیت شما به طور ناگهانی به سطح می رسد؟ چگونه با دوستان، همسایگان و هموطنان خود رفتار می کنید؟ برای تغییر وضعیت چه کار میکنید؟ این سوالات از زمانیکه من برای اولین بار در دوازده سالگی در \"مدرسه\" خواندند، از من دور شده بودند. از آن به بعد، با شگفتی مشابه، و با محبت و درک فزاینده برای شخصیت های قهرمانانه کمتر و ترس و اعمال کوچک آنها، آن را از آن زمان بازگو کردم. برای من، این یک شاهکار است، یکی از نمونه های بزرگ ادبیات بی نامۀ جهان. به عنوان یک دانشجو، حتی اگر درمورد سوالات امتحان نگران بودم، درمورد واژگان فرانسوی و مشکلات دستوری درمورد این پیام، احساس کردم که من در نهایت سیستمهای توتالیستی قرن بیستم را درک کردم و جذابیت مضر عجیب آنها با وجود (و یا به دلیل ) منفی مطلق خود را. من از خودم پرسیدم تا چه حدی انسان را در معرض ترس از موش ها قرار می دهم و بارگیری نامرئی، اما مرگبار آنها. با این وجود، با وجود ترس از تجربه خواندن، به هر حال برای من مثل نوجوانی جوان به نظر می رسید. همدردی صادقانه نسبت به نسل اروپایی هایی که جوامع را تجربه کرده اند بدتر از آنکه در معرض طاعون قرار گرفته اند. من فکر کردم که ممکن است دوباره اتفاق نیفتد. نه اینجا، نه در تمدن غربی، نه با دانش ما! در نوجوانی در اواسط دهه 1990، در آلمان، من متقاعد شدم که دیوارها فرو می ریزند، دموکراسی در حال افزایش است، حقوق بشر و رفاه، کالاهای ایمن هستند و جهان فراتر از طاعون تمامیت خواهانه و همه گیر است ایده ها مانند آتش سوزی مانند طاعون به یک کل جامعه گسترش می یابد. در غیر اینصورت، غیرممکن است، اما به نظر میرسد که یک اتفاق غیرمعمول رخ داده است. در حقیقت، در ابتدای داستان، در حال حاضر در مورد پزشک دکتر ریکو بودم و معتقدم که طاعون کاملا رفته بود اما رئوئوس، راوی و شرکت کننده در داستان، مستند سازی نگرانی های شخصی خود و فاجعه طغیان گسترش، باید میان چسبیدن به ایده هایش یا قبول شواهدی که شاهد آن است، را انتخاب کند. ترویج جامعه خود را در بحران و همکاری فعال برای کمک به کسانی که در معرض طاعون بوده اند، به آرامی، اما به طور پیوسته به عنوان یک انسان رشد می کند و متوجه می شود که هیچ چیز در واقع در حال نداشتن است! حتی در پایان، وقتی مردم جشن می گیرند بقای اپیدمی، در سحر آمیز مستی که همه ی ضررها، رنج ها، ترس و دردش را فراموش می کند، باقی می ماند. زیرا او چیزی فراتر از درس بحران فوری را آموخته است: â € œÃ ‰ coutant، en effet، les cris dâ € ™ allà © gresse qui montaient de la ville، Rieux se souvenate que cette allà © gresse à © tait toujours menacà © e خودرویی که در آن خودرو قرار گرفته است، به دلیل ناکارآیی خودروها و خودروهای لوکس، در شرایطی که خودروی لوکس در اختیار شما قرار گرفته است، خودروی لوکس با قیمت مناسب و با قیمت مناسب به فروش میرسد. © es endormi dans les meubles et le linge، quâ € ™ il attend motivo dans les chambres، les caves، les malles، les mouchoirs et les paperases، et que، peut-être، le jour viendrait où، pour le malheur et lâ € اگر شما این موش ها را دیدید، چه کاری می توانید انجام دهید؟ چه کسی انتخاب می کنید؟ من فکر می کنم وقت آن رسیده است که شاهکارهای سوابق وجودی را دوباره بکشیم. آگاهی از جنبه های مختلف طبیعت انسانی تحت استرس هرگز نباید به عنوان وسیله ای برای انتخاب عاقلانه مورد توجه قرار گیرد، اگر شهر شما به طور غیر منتظره توسط طاعون آسیب دیده باشد. من آرزو می کنم که مطمئن شوم که من در صحنه Camus ظاهر مناسب را می بینم. اما ترس قدرتمند است!

مشاهده لینک اصلی
من بعد از خواندن â € œThe Plagueâ € به خواندن â € œSwannâ € ™ راه. البته این یک حرکت عمدی نبود. اما همانطور که من حرکت کردم، متوجه شدم که خواندن «طاعون» چیزی شبیه به آنچه که من متوجه شدم و از هر دو اثر قدردانی کردم، کاملا قابل توجه بود. هر دو اثر واقعیت را به تصویر می کشد. â € œSwannâ € ™ راه از واقعیت است که طولانی رفته است و یکی مایل به به یاد داشته باشید و گرامی، صحبت می کند، در حالی که، â € œ The Plague â € œ یکی دیگر از آشکارا از bleakness واقعیت واقعی هنگامی که تحمیل از طریق اپیدمی مانند طاعون. این کتاب از مواردی است که به جای آن چیزی که هست، صحبت می کند. راه سوانان، من را به طور کامل غافلگیر کرد، و برای گذراندن مدتها انتظار داشت. اما طاغوت من را به ارزیابی رویکردی واقعی که انسانها را در مواجهه با ناراحتی های زندگی متهم می کند، ارزیابی می کند. اولین چیزی که در این کار اعتصاب می کند اجتناب از پذیرش آلودگی از سوی مردم شهر اورن است. آلبرت می گوید: \"پستانداران در واقع بسیار شایع هستند، اما وقتی که بر ما فرود می آید، به سختی می توان به یک آفت وارد شد. چنانکه جنگ ها رخ داده است، در جهان نیز چنین آثاری دیده می شود؛ در عین حال آزار و اذیت و جنگ همواره مردم را به همان اندازه آمادگی پیدا می کنند. وی اضافه می کند که به دلیل وجود آفت زیستی ابعاد انسانی ندارد، مردم به این باور نمی اندیشند، به این فکر می کنند که یک رویا بد است که به زودی پایان می یابد. شاید مردم بخواهند آن را بپذیرند، به این دلیل که ایمان به مراتب بیشتری در زندگی خود دارند. اما هنگامی که آنها به آن نیاز دارند، در نهایت منجر به بدبختی می شوند. زیبایی کار این است که توصیف رویکردهای مختلفی که افراد مختلف در طی طاعون تصویب می شوند، نیست. در حالی که بعضی از مردم در خدمت این بیماری هستند، برخی سعی می کنند پول بیشتری را با قاچاق مشروبات الکلی و دیگر کالاهای مورد نظر بگیرند. برخی از افراد ملانکولی هستند، در حالیکه بعضی ها سعی می کنند بین شادی و شادی پیدا کنند. آنچه که من متوجه شدم جذاب تر بود، واژه هایی بود که کامو برای ابراز افکار نقل مکان شده توسط کشیش، به عنوان در مورد مذهب و خدا در طول طاعون. این دو آدرس را که توسط پدر پانولو ارائه شده را در نظر بگیرید؛ یکی، ابتدای اپیدمی و دیگری، پس از چند ماه درد و رنج است. اول از همه شروع می شود: «برادران من، یک فاجعه رخ داده است؛ برادران من، شما سزاوار آن بوده اید. از آغاز تاریخ، عذاب خدا، افتخار و کور را زیر پای او انداخته است. فکر می کنم از این و در زانو های خود قرار می گیرید. »دوم، به پایان می رسد:« برادران من، عشق به خدا، عشق دشوار است. این فرضیه کاملا رها شدن از خود و تحقیر فردی است. اما تنها می تواند رنج و مرگ فرزندان را از بین ببرد، به تنهایی آنها را ضروری می سازد، زیرا این چیزها را نمی توان درک کرد، بنابراین ما هیچ جایگزینی نداریم، مگر آن که آنها را بخواهیم. این ایمان و بی رحمی در درون انسان است، که در چشمان خدا تعیین کننده است - که ما باید سعی کنیم به آن برسیم. ما باید سعی کنیم خودمان را برابر این تصویر بد دهی کنیم. در اولین آدرس، کشیش در مورد راه خدا، بسیار دقیق است، اما آدرس دوم به وضوح بیعدالتی را به عنوان نتیجه رنج های شدید ناشی از مورچه نشان می دهد. وقتی انسانیت با چنین بیماری همه گیر مواجه می شود، دین / خدا کم است! کامو به طرز ماهرانه ای از تکان های درونی که کشیش با آن روبرو شد، با واقعیت سخت روبرو شد. خواندن کاملا غلبه کرد. با اشاره به Bois de Boulogne در بعضی از نقاط در طول روایت بیشتر شد. گراند، کمک به Rieux، اولین خط از نوشتن خود را به Rieux را بخواند. زیبایی آن اثری بود که آن را ایجاد کرد، در نتیجه نتیجه اضطراب و ناامیدی برای فرار به وجود آورد. ریو در همان زمان گوش دادن به نوعی صدای فروتنی مبهم در شهر بود، مثل اینکه پاسخ به صدای سوت زدن طاعون . در این لحظه خاص او درک حاد بسیار خارق العاده ای از شهر را در پایتان، دنیای محصور که آن را شکل داده بود و گریه های وحشتناک در شب او پراکنده بود، گسترش داد. او صدای خمیده گراند را شنید: «در صبح روز خوبی در ماه مه، یک خانم زیبا، از طریق مسیرهای گل بوسیلۀ بوئولن، سوار با شکوه شکوهمند سوار شد. من فکر می کنم که کامو به عنوان یک متفکر برای نوشته هایش در مورد این موضوع، از طریق این نوشتار نیز این ایده بی نظیر را بیان کرده است. ایده ای که او در «افسانه سیزیف» ارائه داد، این است که نیاز به جستجوی وضوح و معنی در یک جهان که نه ارائه می دهد، در این خطوط برای من بیان شده است. «همه ی اینها می تواند یک انسان در بازی طاعون و زندگی دانش و حافظه بود. شاید این چیزی بود که Tarrou برنده بازی شد ... اما اگر این چیزی است که به معنای پیروزی در بازی است، چقدر سخت است که تنها با آنچه که می دانیم و آنچه که به یاد می آورد، زندگی می کنیم و از آنچه امیدوار است محروم هستیم. €

مشاهده لینک اصلی
این همان چیزی بود که یک کتاب اگزیستانسیالیستی بود، چون کتابی در مورد فرود شهر به طاعون بود، گرادیان این کاهش به طور معکوس افزایش یافته تا زمانی که به گودال برسد. در آنجا مرگ و دود و غم و اندوه است و هرج و مرج تصور شده از افراد با آگاهی دینی است. اما طاعون هیچ رابطه ای با دین ندارد. بی گناهان به اندازه گناه کشته می شوند. مردم شاداب شبانه هستند، مجرمان از عدالت فرار می کنند، بزرگ و خوب در بستر خود می میرند، طاعون اکولایزر عالی است. این دنیای بی دین است که در آن هیچ چیز قافیه یا عقل ندارد و سرزنش آن بر سرنوشت و یا خدای عصبانی است و یا در مورد اینکه چرا خدایان نادیده گرفته اند، تقاضای ستایش را افزایش می دهند، درخواست ها و درخواست های ناامید کننده بی فایده است. حتی آنها می بینند که بی معنی است و در نهایت مراسم آرامش بخشیدن به مرگ و محموله های بقایای عمدتا رها شده است. طاعون اعتصاب تقریبا همه و کسانی که آن را ترک، arent خاص به هیچ وجه. Pacing چیزی است که من تمایل به یک رمان، اما من در این یکی، برجسته است. قدم زدن با زاد و ولد در جهنم و بازیابی نور خورشید و هوا کاملا شگفت انگیز است. در نهایت، بعد از اینکه تمام درد و تاریکی احساس خستگی و نوازش کردم، احساس غیرعادی برای پایان دادن به یک کتاب 5 ستاره، طلایی.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب طاعون


 کتاب ابوعلی گاو آدم کن
 کتاب احمد خلیفه خراب کن
 کتاب ابوعلی عروس پیداکن
 کتاب ابراهیم کیسه پاره کن
 کتاب آنتی گونه
 کتاب آقای ملک