کتاب میزبان

اثر استفنی مه یر از انتشارات چکاوک - مترجم: آزاده حیدریان-ادبیات اقتباسی

مقدمه و 59 فصل و خاتمه
کره زمین به وسیلهء روح هایی که بر عقل و ذهن انسان هایی که میزبان آنها میشوند. تصرف شده است. جسم این انسان ها صحیح و سالم و دست نخورده باقی میماند، دختری به نام ملانی استرایدر حاضر نمیشود ذهن خود را تسلیم روحی که جسم او را تسخیر کرده است کند. و این در حالی است که بیشتر انسان ها در برابر روحی که بر جسم آنها حاکم شده به زانو در آمده اند. «آواره»، روح متجاوزی که در جسم «ملانی» جا گرفته، از مبارزاتی که زندگی در جسم یک انسان به دنبال داشت آگاهی دارد: احساساتی شدید و گیج کننده و به دنبال آن خاطراتی زنده و روشن، ولی در این میان مشکلی پیش می آید که «آواره» انتظار آن را نداشت. صاحب قبلی جسم فعلی او حاضر نبود فکر و ذهن خود را تسلیم او کند. «ملانی»، افکار «آواره» را با تصاویر خیال انگیز «جـِرد»، مردی که دوستش داشت و هنوز در خفا زندگی میکرد، پر می کند و «آواره» که قادر نیست خود را از آرزوهای جسم میزبان خود جدا کند، در آرزو و حسرت دیدار مردی که هرگز او را ندیده، میسوزد. «ملانی» و «آواره» به دنبال فشار نیروهای متجاوز باهم همدست میشوند و عازم سفری طولانی و خطرناک، تا مردی را که هردو دوستش میدارند بیابند. پشت جلد کتاب،، ا. شربیانی


خرید کتاب میزبان
جستجوی کتاب میزبان در گودریدز

معرفی کتاب میزبان از نگاه کاربران
پتانسیل زیادی در این کتاب وجود دارد. من نمی فهمم چرا Stephenie Meyer ادامه پیروزی ها را دنبال نمی کند و 8 سال از زمان انتشار آن بوده است. من عاشق حماسه گرگ و میشم اما این بهتر است و من شوخی نمی کنم. من ابتدا بدون هیچ گونه ایده ای از داستان فیلم را تماشا کردم و واقعا از آن لذت بردم اما تجربه خواندن من باورنکردنی بود. @ Souls @ انگلی هستند که مانند بیگانگان به انسانها در زمین حمله می کنند و آنها را میزبان خود می کند. این روح ها هزاران سال زندگی کرده اند و بسیاری از موجودات زنده را گرفته اند، اما انسان ها چالش برانگیز هستند، زیرا برخی از آنها برای ساکن شدن مقاوم هستند. با یک روش جراحی، این انگل ها در میزبان خود قرار گرفتند و در خاطرات خود دسترسی پیدا می کردند. تصمیم خود را برای سازگاری خاطرات میزبان خود و یا پاک کردن آنها به طور کامل و ایجاد هویت جدید برای خود. اغلب آنها آنها را پاک می کنند و مانند کشتن روح خود را، اما بدن زنده است. مفهوم جذاب، منحصر به فرد و جذاب است. با وجود حرکت آرام، همه چیز در این کتاب پیچیده است. شخصیت های اصلی ما Wanderer / Wanda، روح و Melanie Stryder، انسان است. جادوگر بدن Melanies را اشغال می کند، اما حافظه Melanies قوی و زنده است و حضور او دشوار است که او به طور کامل برنده شود. این دو با ذهن ارتباط برقرار کرده و به نوعی یک پیوند را به اشتراک میگذارند. سرگردان یک روح خاص است. Shes خوبه، خودخواه و مراقبت. در حالی که ملانی یک زن شجاع، سخت و جسور است. این دو به نوعی متفاوت بودند اما هر دو پیچیده بودند و من آنها را به همان اندازه به عنوان قهرمانان دوست دارم. آنها به یکدیگر کمک کردند تا جارد هاو، دوست پسر Melanies و جیمی، Melanies دوست پسر و جیمی، Melanies برادر کوچکتر و پیدا کردن مخفیگاه Jebs (عمو Melanies) که یک غار عظیم است. دیگران در غار هستند و آنها علیه واندا برای زندگی با آنها است. قبل از اینکه به او بپردازید، وقت گرفتید و اطمینان دادید که نمی خواهید آنها را به دنبالکنندگان برسانید. واندا با شیوه های انسانی سازگار است و او واقعا از پذیرش آنها به او قدردانی می کند. او سخت کار می کند و حتی خطرناک است، او بعدا به حملات کمک می کند. عاشقانه در این کتاب جذاب است. این یک مثلث عشق است (اما نه واقعا) و به خوبی انجام می شود. شما نمی دانید چطور بین من و اچیا و جارد هاو پاره می شود. جادو مهربان، جارد بیشتر پسر بدی نسبت به یان است. شما می دانید چطور دوست دارم پسران بد، اما چگونه می توانم در مقابل یان مقاومت کنم؟ این خیلی شیرین، محافظ و ملایم است. من نمی توانم تصمیم بگیرم که من چه می خواهم با Max Irons و جیک آبیل آنها را تصویر می کنند؟ کامل! به خصوص Max Irons ASDFGHJKL؛) به طور جدی، من امیدوار است استفانی مایر ادامه ادامه اعلانات را ادامه دهد. بازی انتظار من است ... برای همیشه.

مشاهده لینک اصلی
من مقدماتی اصلی برای نوستالژی را حفظ خواهد کرد، اما من می دانم که من در این releÃda آخرین متوجه چیزهای © خاص: - سبک نوشتن است به خوبی به عنوان من به یاد lol- شما می تواند حدود 100 تا 200 صفحه و بدون هر گونه عاشقانه مسئله عمومی قطع است که تقریبا نمی instalove (اما هنوز هم من عاشق parejitas به \u0026 lt؛ 3) حتی به خوبی می تواند به شما علاقه من استفانی مایر است و به ابدیت © عشق به \u0026 lt ادامه خواهد داد؛ 333.

مشاهده لینک اصلی
من در مورد این کتاب به شدت عصبانی بودم - Ive همه کتابهای Stephenie Meyers را بخوانید (سری گرگ و میش) و آنها خوب هستند، اما هیچ چیز شگفت انگیز نیست. من عاشقانه های پرطرفدار بزرگ نیستم، و من نگران این بود که این فقط یک عاشقانه بزرگ عجیب و غریب مانند دیگران خواهد بود. قطعا شگفت زده شدم. در حالی که عناصر عاشقانه ای در این داستان وجود دارد، احساس نمی کرد که عاشقانه بر روی این طرح اعمال شود و اجازه ندهید داستان واقعی اتفاق بیفتد. آنچه که من در مورد این کتاب دوست داشتم این است که چقدر فکر می کنم استفن مایر واقعا در آن قرار داده است . من واقعا دوست داشتم افسانه هایش را برای روح ها (بیگانگان که به عنوان میزبان خود تجاوز کرده و به آنها حمله کرده اند) و سیارات جالب توجه او را جلب کرد. چیزی در مورد آن فقط به نظر می رسید که او در واقع یک ساختمان دنیای واقعی را ارائه کرد تا یک نژاد بسیار جذاب از تهاجم بیگانگان بسازد، من آن را دوست داشتم. همچنین برای من واقعا عالی بود که داستان در واقع از منظر یکی از آن بیگانگان بسیار جالب، به جای یک شخصیت انسانی. من دوست داشتم که نژاد بشری را از طریق چشم های یک موجود ملایم و غیر جنگلی مانند Wanderer ببینم. و علیرغم این که از دیدگاه بیگانگان گفته شده است، داستان واقعی در مورد طبیعت انسانی و معنای آن انسان بودن است. قطعا بسیار معنی دار تر از کتاب های گرگ و میش او بود. اشتباه کردم که این یک رمان بزرگسال بود، چون در ابتدا می توانست رمان جوان بزرگسال مانند دیگران باشد. هرچه بیشتر بخوانم، بیشتر طبقه بندی شده معنی دارد. این کتاب به برخی از اندیشه های بسیار سنگین در مورد اخلاق می پردازد و صحنه های بسیار خشونت آمیز (به طور خاص مردان ضرب و شتم بر روی یک زن بی تکلف) بسیار خشن هستند. به عنوان کسی که همه چیز را تحت تاثیر قرار دادن کتاب های گرگ و میش او را ندیده، لذت بردن از این بود و واقعا سخت بود آن را در زمان های مختلف. آن را بدون گسل، اما مایر قطعا به عنوان یک نویسنده رشد کرده است و من امیدوارم که به دیدن کتاب های مهم تر از این از جمله او!

مشاهده لینک اصلی
من فقط می خواهم آن را برگردانم و دوباره آن را بخوانم! Looooove

مشاهده لینک اصلی
اجازه دهید شروع کنم با گفتن این که می خواهم این کتاب را خیلی دوست داشته باشم. اما متاسفانه من ناامید شدم من درباره توصیف استفانی از یک مثلث عشق فقط با دو بدن هیجان زده شدم و این کتاب به عنوان یک کتاب «بزرگسال» تبلیغ شد. اما زمانی که شخصیت اصلی زن، ملانی، 17 ساله و شخصیت اصلی مرد، جارد، 26 ساله است، من را ترک کرد. من فقط مشکل جوان بودن او را با تفاوت سن ندارم. در صورتی که 23 یا 24 سالگی و 32 یا 33 سالگی او را ساخته اید، از روی رابطه یا طرح آنها نفی نمی شود. اگر قصد دارید شخصیت ها را در شرایط بالاتری قرار دهید، شخصیت ها را به بزرگسالان تبدیل کنید. من متوجه شدم که او یک برادر 14 ساله دارد اما با استدلال می گوید که او قدیمی ترین فرزند 5 ساله است و او جوان ترین است. همچنین برای من باور نکردنی است که زن جوان بار دیگر زن و شوهر است و مرد مسن تربیت اخلاقی است. این اختلاف سنی دوباره در انتهای کتاب بازنگری می شود و فقط به عصبانیت من اضافه می شود. بعضی ها ممکن است استدلال کنند که من فقط به علم تخیلی اهمیت نمی دهم یا اینکه من امیدوار بودم که رابطه بلا و ادوارد برقرار شود، به آنها می گویم هاله! من عاشق علم تخیلی هستم و من به اندازه کافی نگران نیستم که تصور کنم بلا و عجیب و غریب ادوارد را با نام شخصیت های مختلف بازسازی می کنم. من نیز احساس کردم این یک داستان 300 صفحه ای در 600 صفحه است. به نظر می رسید که او تلاش می کرد تا زمان گذشت زمان را با حساب برای هر لحظه مشروعیت دهد. چندین بار در کتابی که کشید و چندین بار دروغ گفتن بود، چندین بار به آنجا رفتم. این چیزی نیست که شما در یک کتاب علمی تخیلی خوب بخواهید. من مطمئن هستم که برخی ممکن است با انتقاد من مخالف باشند، بنابراین اجازه بدهید آن لوب، بکا جین

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب میزبان


 کتاب ابوعلی گاو آدم کن
 کتاب احمد خلیفه خراب کن
 کتاب ابوعلی عروس پیداکن
 کتاب ابراهیم کیسه پاره کن
 کتاب آنتی گونه
 کتاب آقای ملک