کتاب همنام

اثر جومپا لاهیری از انتشارات ماهی - مترجم: امیر مهدی حقیقت-ادبیات اقتباسی

داستانهای آمریکایی قرن بیست


خرید کتاب همنام
جستجوی کتاب همنام در گودریدز

معرفی کتاب همنام از نگاه کاربران
فوق العاده! جدا فوق العاده!
جومپا لاهیری میتونه یکی از ۴-۵ تا نویسنده ای باشه که تا آخر عمر هرچیزی که ازشون منتشر بشه رو سعی میکنم بخونم...
انقدر که این زن بلده خوب بنویسه! انقدر که بلده واقعی بنویسه! جوری که سر فوت پدر گوگول آدم واقعا یه جور حس خلاء بدی تو خودش حس کنه، و سر تنهایی های آشیما حس کنه خودشم چقدر تنهاست، و زمان تنفر گوگول از فرهنگی که بهش تعلق داره اما نمیخوادش، حس کنه چقدر حق داره، و بعد از اون وقتی دوباره بر میگرده به فرهنگ خودش و میپذیردش، باز هم حس کنه که حق داره:)) و چقدر قشنگ بلده داستان رو از زبان شخصیت های مختلف بیان کنه، و یه جوری هنرمندانه از یک شخصبت به شخصیت دیگه منتقل کنه راوی رو، که آدم یکهو به خودش بیاد و بفهمه مثلا دو فصله که دیگه گوگول داستان رو روایت نمیکنه و ما داریم روایت موشومی رو میخونیم و خودمون تا الان نفهمیده بودیم...و چقدر میتونه تغییرات یک آدم تو بازه های زمانی مختلف زندگیش رو قشنگ روایت کنه، جوری که همش نخواد به آدم بفهمونه که این الان داره تغییر میکنه، ولی در عین حال واضح هم باشه تغییرات ش برا آدم... و چقدر توصیف بلده بکنه، و برای همین کتابهاش چقدر حس و حال دارن... و آدم با خوندنشون واقعا به یک اندازه با لایف استایل آمریکایی، و لایف استایل هندی آشنا میشه، و عملا با لایف استایل هندی های مقیم آمریکا...و کلا چقدر خوب میتونه باشه نویسندگی یک آدم، که تو رو وادار کنه با بالاترین حد ذوق ممکن تمام ۳۶۰ صفحه کتاب رو، بدون حتی لحظه ای فکر کردن به اینکه واقعا هیچ اتفاق خاصی داره توش نمیفته و ما فقط و فقط ناظر زندگی کااملا عادی یک خانواده ایم، بخونی و نهایت لذت رو هم ببره:>

مشاهده لینک اصلی
ناتمام!
خب با چیزی که از جومپا لاهیری توقع داشتم خیلی فاصله زیادی داشت، چون تعریف این نویسنده رو خیلی شنیده بودم و فکر میکردم الان با کتابی رو به رو میشم که دیگه رو دست نداره، ولی متاسفانه دیوار ارزوهام فرو ریخت :))
کتاب فقط پر بود از توضیحات و توصیفات اضافه که واقعا از صبر و حوصله خارجه. یعنی کاملا میتونستین توی ذهنتون تصویر خونه ای که توصیف میشه را بکشید چون نویسنده توصیف کرده بود که نقشه خونه به چه شکله،میز کجا قرار داده، صندلی ها کجا هستند، و ...
و فکر کنید این قضیه تعمیم داده بشه به لباس هایی که آدم های کتاب میپوشن،مکان هایی که میرن و الی آخر.
برای من یکی که واقعا غیرقابل تحمل بود.

مشاهده لینک اصلی
لذت بردن از خواندن در مورد فرهنگ بنگالی، سنت های آنها، حسادت و نزدیک بودن خانواده خود را غبطه می خورند. Ashima و Ashoke، ازدواج مرتب، به ایالات متحده آمریکا سفر می کنند که Ashoke یک مهندس است، تلاش برای یادگیری روش های مختلف زندگی، زبان های مختلف، بسیار دشوار است. اشیما خانواده اش را از دست می دهد و حتی پس از زایمان یک پسر هم از دست می دهد. آنها پسر خود را، گوگول، نام می دانند، دلیل دیگری برای این نام وجود دارد، نامی که او برای فریب دادن به وجود می آورد. در نهایت خانواده با دیگر بنگالی ها ملاقات می کنند و آنها جایگزین های خانوادگی می شوند و مراحل مهم فرهنگی را جشن می گیرند. این رمان به من درک جدیدی از این که چقدر سخت است که به فرهنگ جدیدی جذب شود، مراجعه کرد. نیمه اول کتاب من به لحاظ احساسی به کاراکترها وابسته نبودم، احساس می کردم بیشتر از نمایش نشان می دادم. این پس از یک فاجعه خانوادگی تغییر کرد که فرصتی برای شخصیت ها برای تغییر نیز فراهم کرد. با Gogol و ناتوانی او در درک همه چیز در مورد پدر و مادر خود، فرهنگ خود را، اما او در داستان رشد می کند که مادرش. بنابراین من به این کتاب به قدری به عنوان یک داستان فرهنگی و یک داستان خانوادگی قدردانی کردم. خیلی خوشحالم که بالاخره آن را می خواندم. به طور خودکار این اسامی را از این طریق متنفر می کند، مجبور شدیم به عقب برگردیم و سه بار از قبل تغییر دهیم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب خوبی در مورد مبارزه با هویت های میان فرهنگی. من خیره و خیره به آن جمله. من نمی تونم باور کنم که همه چیز باید در مورد این رمان بگویم. پس از همه، این موضوع من است. این زندگی منه. حرفه من شور و شوق من اگر افراد والدین خود را از جایی دیگر می برند، چگونه مردم به فرهنگ غالب می آیند؟ کدام آداب و رسوم از چه محيطي انتخاب ميکنند و چگونه آنها را به شکل هويت متقابل فرهنگي که براي آنها کار ميکند، سازگار ميکنند؟ چگونه زبان آنها تحت تاثیر تغییرات ثابت است؟ کجا - اگر در همه - آیا آنها در خانه احساس می کنند؟ آیا آنها از بین دو جهان زندگی می کنند یا از دست دادن است؟ همه این چیزها در این رول برنده پولیتزر قرار گرفته است، و هنوز ... همه می توانم بگویم این است: @ این خوب است. @ و هنگامی که من در مدرسه بین المللی زبان را آموختم، به دانشجویان می گفتم که تلاش می کنند با مترادف به مبارزه بپردازند تا از استفاده تکراری جلوگیری کنند از عناصر مشترک:Nice یک کلمه خوب نیست. چیزی شگفت انگیز پیدا کنید! @

مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را در چند سفر هواپیما خواندم و در حالی که در اطراف چندین فرودگاه آویزان بودم. من تأکید بر \"معادل\" دارم چون مدت زیادی طول کشید تا آن را بخوانم حتی اگر عجله کردم تا پایان یابد. من عجله داشتم نه به این دلیل که این یک صفحه ترفند بود اما به دلیل اینکه من واقعا نیاز به پایان داشتم و هرچند آن را در چند روز نسبت به آن خواندم، هنوز خیلی خوبه. کلمات زیادی در این کتاب وجود دارد. من عاشق کلمات هستم من می توانم خواندن کلمات را به طور خوشحال به مدت چند ساعت تا زمانی که آنها نمی آمده در گزارش های خسته کننده و یا مقاله های طولانی بسته بندی بسته بندی شده. مثلا، Id می تواند خیلی خوبه در خواندن حساب های مفصلی از اتفاقات زندگی واقعی برای یک پرونده دادگاه یا یک قرارداد بیمه. تصور می کنم که پلک هایم پایین می آید و توجه من سرگردان می شود. من مطمئن هستم که در چنین شرایطی، هوادارت به هر فرصتی برای انجام کار دیگری نیاز دارد. از این رو عاقلانه بود که این کتاب را در یک سفر خواند، چون مجبور شدم در صندلی خود باقی بمانم و چیزی جز خواندن نگذاشتم. به خوبی شناخته شده است که من نمی توانم کاری انجام دهم، بنابراین من این کتاب را به پایان می رسانم. اکنون می خواهم این کتاب را از لحاظ گزارش یا یک سند تاریخی در نظر بگیرم که در آن نویسنده احساس مسئولیت دارد برای ثبت تمام جزئیات تجارب افرادی که زندگی آنها را انتخاب کرده است برای بررسی. آنها ممکن است شخصیت های خیالی هستند، اما آنها به نظر می رسند که مردم واقعی هستند، و داستان های آنها به نظر می رسد مانند انباشت داده های واقعی. همه این سفرها به کلکته - به نظر می رسید که خواننده هر یک از گزارش ها را گزارش می دهد. در داستان های ادبی که مخالف نوشتن گزارش است، انتظار می رود که نویسنده از طریق توده ای از حقایق ™ انباشت، حفظ تنها بهترین و سپس انتخاب بیشتر و پرداخت از بهترین بیت ها به طوری که خواننده را تحسین و حفظ آنها را به نوبه خود. در یک یا دو بار، جومپا لاهیری موفق به استخراج جواهر جالب از انباشتش می کند - همانطور که وقتی یک عروس به طور موقت پای خود را در یکی از کفش ها قرار می دهد، شوهر آینده اش در خارج از اتاق اتاق که در آن قرار دارد برای اولین بار او را ملاقات کنید. ما قبل از اینکه دسته را در زندگی جدید خود قرار دهیم، با دختری که در آن مکث قرار دارد ما می بینیم او آن را برای اندازه سعی می کند. این صحنه کوتاه و کامل بود. کنتراست با این توصیف شخصیتی که داستان را برای سه صفحه وارد می کند و هرگز از آن باز نمی شود. دونالد (من حتی نمی توانم به یاد داشته باشم که چرا او در داستان در حال حاضر به نظر می رسد) قد بلند است، پوشیدن فلیپ فلاپ ها و پیراهن رنگ پاپریک که آستین آنها تا بالای آرنج ها رانده می شود. او خوش تیپ است، با ویژگی های پاتریکانی و جارو برقی، کمی قهوه ای، موهای سبک قهوه ای. من تعجب کردم که اهمیت رنگ پیراهن چیست؟ آیا او بلند است یا موهایش چرب است؟ (من نیز در مورد \"آستین های آستین\" مشغول به کار شدم. من برای پیدا کردن اشاره به یک شیء مورد استفاده قرار نگرفتم. آیا این فقط من است؟) این کتاب پر از استعاره است که در نگاه اول معنادار می شود، اما بعدا می گویند، صبر کن دقیقه، این واقعا چه معنایی دارد؟ به عنوان مثال، زمانی که شخصیت اصلی و پدرش به انتهای یک موج شلیک می کنند، پدر می گوید: \"یادآوری کن که شما و من این سفر را انجام دادی، که ما با هم رفتیم تا جایی که هیچ جایی دیگری نبود بروید. \"این خط طولانی بود که فصل را به پایان می رساند. من تعجب می کنم که آیا Id از دست رفته چیزی مهم است که باعث می شود خط پایان خیره و تحت تاثیر قرار دادن من. اما من نمی توانستم بار دیگر از این فصل بخوانم. فرض اصلی کتاب بر اساس یک استعاره است: یک اشتباه در انتخاب نام اصلی شخصیت، نشان دهنده مشکلات هویتی است که با کودکان مواجه می شوند. بین فرهنگ ها متولد شد. در این مورد، نیاز آمریکایی برای یک کودک به طور رسمی قبل از خروج از بیمارستان در تعقیب با عمل بنگالی به اجازه دادن به کودک به عنوان ناموجود باقی می ماند تا زمانی که مادر خانواده تصمیم به نام نامیده می شود. به زودی پس از تولدش (بسیار دقیق) در نزدیکی آغاز کتاب، شخصیت اصلی به طور موقت توسط والدینش به نام گوگل نامگذاری شده است، زیرا نامه ای که نام او را توسط مادربزرگ بزرگ بنگالی انتخاب کرده است، هنوز در بوستون وارد نشده است (پدر نام این نام را انتخاب می کند گوگول به دلیل اینکه زندگی خود را به این واقعیت نزدیک می کند که نزدیک پنجره ای است که خواندن Gogolâ € ™ Overcoatâ € ™ هنگامی که یک قطار او سفر در سقوط کرد). از آنجا که نامه هرگز وارد نمی شود، \"گوگول\" نام اصلی رسمی شخصیت اصلی خود را پیدا می کند و رابطه ی عشق و نفرت با او در نهایت زندگی خود را تعریف می کند. نام موضوع جالب است، اما آن را کمی از یک قسمت از نویسندگان بخشی به آن را به چارچوب مرکزی برای کل حماسه است. سعی کردم داستان داستان \"Overcoat\" را به زندگی شخصیت های اصلی هم مرتبط کنم، در حالی که تلاش می کردم همه چیز را بهتر درک کنم، اما به غیر از این که تعجب می کنم که آیا اشتیاق او برای نام یک ایده ای را می توان با آکاکی اشتیاق مقایسه کرد برای پالت کامل، من گم شدم این یک لحظه خوب است که به جدیت کامل نوشته های لاهیری اشاره شود. با توجه به ارتباطات او با نیکولای گوگول، کمبود طنز در ...

مشاهده لینک اصلی
من 40 صفحه اول را دوست داشتم یا خیر من در صحنه های هند بسیار علاقه مند بودم و این که شخصیت ها پس از نقل مکان از ایالات متحده متوجه شدند. اما به زودی من خودم را از دست دادن علاقه گرفتم. چندین مشکل وجود داشت. یکی این است که سبک لوئیزیانا لوئیزیوس بیشتر شبیه به خلاصه (@ این اتفاق افتاد، سپس این، سپس این @) به جای یک داستان من می توانم از طریق صحنه های تجربه. صدای مسطح بود، و این به این واقعیت که آن را در زمان حال نوشته شده بود، تشدید شد. من هرگز به این شخصیت ها وابسته نیستم. من هم با نیمه دوم خسته شدم که بر تعداد زیادی از نیویورکرهای غنی و جوان نشسته در اطراف نوشیدن شراب تمرکز داشت. من دو مجموعه داستان را خواندم، اما ایو شنیده بود که یک نویسنده داستان کوتاه پدیدار شده است - بنابراین قطعا آنها را امتحان می کنم. به نظر می رسد برخی از نویسندگان داستان کوتاه فوق العاده (مانند Aimee Bender و Alice Munro) برای نوشتن رمان ها تحت فشار قرار می گیرند، در حقیقت آنها در داستان درخشان هستند. مانند درخواست یک جراح برای وکیل.

مشاهده لینک اصلی
زیرنویس کتاب: من همه چیزهایی را که در مورد یک خانواده خاص از مهاجران بنگالی در ایالات متحده توسط جومپا لاهیری می دانم، خواهم نوشت. هجوم مهاجران - هزینه هایی که در کشوری در کشور بیگانه اتفاق می افتد پس از اینکه به خانه، خانواده خود و فرهنگ همان چیزی است که این رمان برنده جایزه می شود، اما نه تنها شکایت سطحی از چند امضاء - و به مرگ انجام می شود - مسائل آسیای جنوب آسیا مربوط به ازدواج و انتظارات پدرانه: یک مهاجر کلیدی داستان، من می ترسم حرف بزنم.گگولا زندگی و هر فردی که به او مربوط می شود، از روز تولد تا طلاقش در 30 سالگی، در یک مونوتن بلند، مانند یک دوربین آموزش دیده در یک هنوز هم صحنه، بدون بزرگنمایی و بیرون زدن، ضبط هر حرکت لنز را به طور تصادفی جلب می کند. یک تصویر نهایی به وجود می آید که در آن هیچ چیز به طور خاص از بین نمی رود؛ و پیچیدگی هایی که می توانست بیشتر در سطح فلسفی و انسان دوستی مورد بررسی قرار گیرد، مانند تخریب گوگول با هویت دوگانه خود و یا پس از (پدر گوگول) مرگ آشوک توسط لفظی یا عجله لمس شد از طریق. بعضی از مقایسه های فرهنگی مانند اعتبار سنجی ایالات متحده با هزینه هند عقب مانده است. این یک خط آشنا در داستان های موفقیت مهاجران است: برای توجیه تصمیم خود برای مهاجرت به غرب از طریق غم و اندوه در کشور و یا فرهنگ مبدأ آنها است. اما حتی این کار هوشمندانه انجام نمی شود. به عنوان مثال؛ مادر Maxine می پوشد swimsuit در lakeside؛ گوگول فکر می کند مادرش هرگز این کار را انجام نمی دهد. پدر و مادر Maxineâ € ™ T زحمت زمانی که گوگل به خانه خود حرکت می کند و رابطه جنسی با ماکسین؛ پدر و مادر گوگول می ترسیدند! این تقریبا در این کلمات مقایسه مقایسه شده است. خوب البته. ما آن را دریافت می کنیم. با این حال، در جبهه روشن، من علاقه ای به سرنوشت عمومی در مقابل نام های شخصی - \"نیکیل آکادمی گوگول\" - داشتم و این که چگونه لاهیری این خصوصی را به طور تصادفی به عنوان یک مهاجر آمریکایی و هندی . اما، دوباره آن نیز هدر رفت؛ آن را نمی ایستادگی کردن هیچ چیز فانتزی شما را جذب نمی کند هیچ چیز دلخواه شما نیست و شما با نگرانی کمی که در داخل شما می شود نشسته اید. شما فقط آنجا نشسته اید، چشمانتان را چسبیده اید، چهره ها را در متن قرار دهید، تعجب می کنید ... Pulitzer؟ آیا شما شوخی می کنید؟ فوریه 2015

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب همنام


 کتاب دایی وانیا
 کتاب قصه های تصویری از زهرالربیع _4
 کتاب قصه های تصویری از حدیقه الحقیقه _ ‏‫۱
 کتاب تروترو همیشه شاگرد اول میشه
 کتاب ترو می خواد تو برفا آب بپاشه به گل ها
 کتاب تروتروی بانمکه خوشحاله روز کودکه