کتاب پیش از آنکه بخوابم

اثر اس جی واتسون از انتشارات آموت - مترجم: شقایق قندهاری-ادبیات اقتباسی

اتاق خواب غیرعادی است و ناآشنا. نمی‌دانم کجا هستم و چطور شد که از این‌جا سر در آوردم. ماندم چطوری باید خودم را به خانه برسانم. من شب را همین‌جا گذرانده‌ام. با صدای زنی از خواب بیدار شدم و اولش خیال کردم او کنارم روی تخت خوابیده است، ولی بعد متوجه شدم دارد اخبار می‌گوید و من صدای ساعت رادیویی را می‌شنوم، و وقتی چشم‌هایم را باز کردم، دیدم اینجا هستم، در اتاقی که نمی‌شناسم.


خرید کتاب پیش از آنکه بخوابم
جستجوی کتاب پیش از آنکه بخوابم در گودریدز

معرفی کتاب پیش از آنکه بخوابم از نگاه کاربران
ذهن یک چیز پیچیده است، شکننده است، به پیشنهاد پیشنهاد می شود. درک، یک احساس، فقط یک اشاره از آشنایی، می تواند شما را در حلقه ها قرار دهد. این فکر شما بود، آیا حافظه یا اختراع است؟ کریستین هرگز لوکس از دانستن اینکه چگونه به این سوال پاسخ دهد. آسیب نزدیک به مرگ و میر 20 چند سال پیش، او را به نوع خاصی از آمنیوسا ترک کرد که اجازه نداشت خاطرات کوتاه مدت را حفظ کند. اگر او بخوابد، او را فراموش می کند کسی نزدیک است که در مورد برخی چیزهای بسیار مهم در گذشته اش دروغ می گوید. تا چه حد؟ هیچ وقت به یاد نمی آوری روز بعد. مقدار زیادی فتنه برای رفتن به اینجا (مشاهده اسپویلر) [تنها مشکل من با پایان است، و این چیزی جز من اولویت من برای نتیجه های تاریک است. (پنهان کردن اسپویلر)] به غیر از آن، من به طور کامل پر شده بود، نمی توانستم آن را به اندازه کافی خواند. آه، و من کاملا با نظر سنجی های دیگر که فیلم Memento را ذکر کرده ام و در هنگام خواندن این مطلب به ذهنم رسید، موافقم.

مشاهده لینک اصلی
من این را تا حدودی برحذر گذاشتم. چند نفر در مورد آن صحبت کرده بودند، و من آن را در فروشگاه Kindle دیدم، و من فقط فکر کردم ... خوب، خوب. من برای آن می روم من آن را در حدود چهار قطعه خواندم. تقریبا پرچم آن، در واقع. راوی غیرقابل اعتماد به راحتی کار می کند و تا زمانی که آماده باشید تا برای سوار شدن آماده شوید، به خوبی کار می کند. من حدس زده شدم پیچ و تاب بزرگ نسبتا سریع، و سپس تصور می کردم که Id آن را اشتباه است، و پس از آن معلوم شد اولین حدس من درست بود. این بسیار سرگرم کننده بود، من فکر می کنم: بازی حدس زدن. چیزی که باعث ناراحتی من شد، نسبتا بزرگ است، هر چند. (مشاهده اسپویلر) [آنتاگونیست کلیشه کل است. دقیقه او شروع به صحبت در مورد او در یک کافی شاپ، و چگونه او بررسی آنچه او در حال خوردن و تلاش برای کشف @ قوانین @، پایان بود واضح است. هر کلیپ های رسانه ای آن. و به طور جدی، به شما قول میدهم اگر امروز امروز بیرون رفتید، یک فرد مبتلا به بیماری روانی را گذراندید. رانندگی پشت سر شما، راه رفتن در کنار پیاده رو پشت سر شما، در مقابل شما ... و شما در هیچ خطر نیستید. آنها در مورد اینکه آیا میان وعده خود را قبل یا بعد از 2 بعد از ظهر بخورید، اهمیتی نمی دهند. آنها به شما تجاوز نمی کنند و سعی می کنند شما را بکشند، سپس شما را از خانه مراقبت هایتان سرقت می کنند و دروغ می گویند. آنها فقط میخواهند نان و شیر بخورند، شاید برای شام چیزهایی بخورند. آنها بعدا دیدار کردند هر چه. اکثر افراد مبتلا به بیماری روحی، کاملا طبیعی هستند. و حتی آنهایی که نمی فهمید، کسانی هستند که سعی می کنند قوانین عجیب و غریب @ را بیابند، احتمالا بی ضرر هم هستند. این نه آن است که افرادی وجود دارند که خطرناک و ذهنی هستند، اما افراد مبتلا به بیماری روانی به طور خودکار خطرناک نیستند. در واقع، افراد مبتلا به بیماری روانی در معرض خطر بیشتری از قربانیان خشونت هستند، نه مجرمان. (مخفی کردن اسپویلر)] با این حال، اگر شما علاقه مند به یک نوع رمز و راز / هیجان انگیز است که اساسا 50 روز اول بدخوانی (من نمی توانم باور کنم که من قبول آن را دیده ام)، ممکن است خیابان خود را.

مشاهده لینک اصلی
من امیدوار بودم که این کتاب به عنوان یک ناخن واقعی، نوعی هیجان انگیز از چهره باشد، این چیزی است که توصیفات و مواد تبلیغاتی آن را لایحه می دهد. متاسفانه برای من آن را تا به hype زندگی می کنند. من می گویم که خواندن آسان بود و من آن را در یک روز خواندم، مشتاقانه پیش بینی پایان. با این حال، آنچه که این داستان کار می کند دستکاری واتسون از واقعیت است تا طولانی شدن تعلیق را ادامه دهد. اگر داستان بیشتر مبتنی بر اعتقاد بود، من می توانستم علامت های بیشتری را به آن اضافه کنم. فقط چیزهای زیادی بود که باید به راحتی در جای خود قرار بگیرند تا این داستان را تا نقطه اوج به کار ببرند و سپس پایان دادن به واقعیت به مراتب شسته و رفته بود. تعدادی از چیزهایی وجود دارد که به نظر می رسد مانند قطعات پازل مجبور به جا برای ایجاد این داستان کار و در پایان آن را فقط نمی بود که هوشمندانه و یا به خوبی فکر. اگر شما به دنبال ناخن هوشمندانه هستید، لبه نوع صندلی خود را من توصیه می کنم لیزا Ungers زیبا دروغ و داستان پیرو قیمه حقیقت.

مشاهده لینک اصلی
قبل از اینکه بخوابم، مجبور شدم این کتاب را بخوانم. من ترسیدم که از خواب بیدار شوم و چیزی را به خاطر نیاورم و مجبورم همه چیز را دوباره شروع کنم. من برای مدت طولانی در این کتاب غوطه ور نیستم. من توقف را از دست دادم، فراموش كردم كه قبض من در كافه را بپردازد (امروز من براي بازگشت به آنجا برگشتم و گفتم از دست دادن حافظه موقت رنج مي برم). جای تعجب نیست که این کتاب پنج صد نسخه گازی گزیده و حقوق ترجمه را در همه جا از جمله آتلانتیس و مریخ فروخته است، به طوری که فوق العاده است و همه آن از شما می خواهد در عوض کفر شما را برای حدود 300 صفحه متوقف کند. به نظر می رسد یک قیمت کوچک برای پرداخت. اگر شما در این سال گذشته در یک کم کاری بوده اید و هیچ نظری ندارید که «قبل از اینکه به خواب بروم، این را به شما بگویم: درست مثل Memento، اصلی شخصیت رنج می برد از amnezia anterograde، اما به ادویه چیز تا او همچنین به طور مداوم amnesia. هر روز کریستین از خواب بیدار می شود و نمی داند که جایی است که او آنجا است، و به همین دلیل او به نظر می رسد بدن یک زن میانسال داشته باشد، زمانی که او مبهم می گوید که او در اوایل بیست سالگی قبل از رفتن به رختخواب بود. بیست سال گذشته زندگی او به طور کامل از حافظه او رفته و همه چیز قبل از آن نیز به نظر می رسد مبهم است. بله، S.J. واتسون کمی آن را به پیش می برد، اما شما تا به زمان زیادی برای حدس زدن از احتمال این فرض نرسیده اید، زیرا سوار بر صفحه اول شروع می شود و تا زمانی که کتاب را خالی نکنید، متوقف نخواهد شد. آسان است که رمان خود را با شخصیتی که از خواب بیدار می شود و خاطره ای از آن ندارند و یا اینکه چگونه آنها را در جایی قرار می دهند، آسان می کند، اما تضمین می کند که هرکسی بتواند آن را بگیرد، اما پس از آن فشاری است که تنش و حتی سرعت را حفظ کند. این جایی است که قبل از رفتن به خواب بیشترین موفقیت را دارد. بزرگترین بخش از این کتاب از مجله کریستین، که هر روز صبح به یادش می آید که چه کسی است و چه اتفاقی برای او افتاده است، ساخته شده است. من می توانم نیت شگفت انگیز باشد و بگویم که اگر من از آمنیازیس آنتراژود رنج می بردم و مجبور بودم هر روز صبح خاطرات تمام خونینم را بخوانم و سپس قبل از رفتن به رختخواب نامه را بنویسم. در غیر این صورت، من تمام روزهایم را در مورد گذشته و اینکه چه چیزی برای شام داشتم، و آنچه که هوا و آنچه که من پوشیدم، صرف می کنم. اما، البته این کتاب است، من واقعا نمی خواستم نقاط گلوله را بخوانم، می خواستم یک روایت باشد. علاوه بر این، کریستین نویسنده حرفه ای است، بنابراین من می توانم او را ببخشید برای انجام دور، توصیف بافت و بافت شن و ماسه. حافظه چیز فوق العاده ای است و من تقریبا شکستن مغز من تصور اینکه آن را ندارد. همانطور که کتاب را خواندم، حقایق جدیدی را اضافه کردم که قبلا می دانستم. من این داستان را در سر من ساختم و پیشرفتم را پیشرفتم. برای کریستین فقیر هر فصل فصل اول بود. هر 10 تا 20 صفحه او مجددا به یکی از مربع ها باز می گردد و می خواهم به واتسون تبریک بگویم تا بدون تکرار صدای تکراری حرف بزنم. من نیز خوشحالم که او حداقل تلاش برای رسیدگی به تاثیر روانی را که چنین شرایطی ممکن است بر فرد داشته باشد، انجام داد. بیدار شدن از خواب در یک بدن که ده ها سال پیش از شما به یاد می آورید بدن خود را به تقریبا بیدار شدن در کس دیگری بدن - به حال آن اتفاق می افتد به شما یک بار ممکن شما را از بین ببرد، من حتی نمی توانید تصور کنید داشتن این اتفاق می افتد هر روز. به یاد داشته باشید که کمدی رمانتیک - 50 تاریخ اول؟ این نه عاشقانه و نه خنده دار بود. این خیلی ترسناک بود. او موفق به داشتن دو فرزند (یا یک یا سه، من به یاد نمی آورم)! چرا شما به کسی که نمی تواند به یاد بیاورید که چه اتفاقی برای آنها در دهه گذشته افتاده است انجام دهید؟ اگر یک روز بیدار شدم، ناگهان 9 ماه باردار شدم، و بعضی از افراد به من گفتند که ما ازدواج کرده ایم و در عشق هستیم و این بچه ماست، می گویند: جهنم، نه! وقتی به رختخواب رفتم حامله نبودم بیگانگان باید من را ربوده و من را با بچه بیگانه اش آغشته کنند. احتمالا یک فریاد بزرگ و سقط جنین برای بوت شدن وجود دارد. همچنین در مورد آن فکر کنید. تصویر خود را از خواب بیدار در یک بدن غریبه در یک خانه بیگانه. این بسیار استرس زا است، حتی اگر کسی همه چیز را برای شما توضیح دهد، مطمئن باشید که تمام روزتان در لبه قرار دارد، ضربان قلب شما، اسهال، گرفتگی، درد قفسه سینه. و اکنون تصور کنید که هر روز اتفاق می افتد. شما ممکن است آن را به یاد داشته باشید، اما بدن شما می شود، شما قبل از 40 به شما خراب می شود. من فکر می کنم همه آن را در حالی که من خواندن بود و سپس من فکر کردم: اما بعد از همه، ما همه ما amnesiacs. ما خیلی قبل از 3 سالگی به یادمان هستیم (نه خیلی بعد از آن). ما به عکس های اولیه ما نگاه می کنیم و خاطراتی از این عکس ها گرفته ایم. ما گفته ایم که ما دوست داریم و چگونه رفتار کردیم و هیچ راهی برای تایید این اطلاعات نداریم. حتی همه این حوادث از زندگی ما - چند هزار روز از زندگی ما واقعا به یاد می آوریم؟ ما بیشتر چیزهایی را که ما اغلب در مورد آن صحبت می کنیم به یاد می آوریم، چیزی که در مجلات یا وبلاگ هایمان نوشتیم و سپس دوباره خواندیم. اما حقیقت این است که ما حوادث واقعی را به یاد نمی آوریم، ما فقط توصیف های آنها را به یاد می آوریم، برخی داستان هایی که ما گفتیم و مغز ما را مجددا تا زمانی که به نسخه ای که از آن راضی بودیم رسیدیم. پس بیایید خودمان را گول نزنیم که، ما ...

مشاهده لینک اصلی
(من در داخل و خارج از spoiler ها را در سراسر â € \"این تنها راه برای بررسی این سطل زباله - بنابراین به جای دائما خود را متوقف به نوشتن â € œspoilersâ €، IA € ™ متر آن را در بالای صفحه هشدار عادلانه را بررسی کنید.) کریستین یک نوع خاص از آمنیازیایی دارد: هر روز او از خواب بیدار می شود و نمی داند که مرد خوابش در کنار او است. او همچنین می گوید که او 47 ساله است و نه در اوایل بیست سالگی او، همانطور که او معتقد است. او فراموش می کند که او در یک تصادف بود که باعث از دست دادن حافظه او شد، او فراموش می کند که او پسر داشت که در افغانستان فوت کرد، او فراموش می کند که او یک بار رمان نویس موفق است. او باید همه چیز را درباره گذشته خود، هر روز، قبل از اینکه او به خواب برود و آن را دوباره فردا ببارد، دوباره یاد می گیرد. کریستین نوع خاصی از آمنیازی دارد: هر روز او از خواب بیدار می شود و نمی داند که مرد خواب در کنار او است. او همچنین می گوید که او 47 ساله است و نه در اوایل بیست سالگی او، همانطور که او معتقد است. او فراموش می کند که او در یک تصادف بود که باعث از دست دادن حافظه او شد، او فراموش می کند که او پسر داشت که در افغانستان فوت کرد، او فراموش می کند که او یک بار رمان نویس موفق است. او باید همه چیز را درباره گذشته خود، هر روز، قبل از اینکه او به خواب برود و آن را دوباره فردا ببارد، دوباره یاد می گیرد. کریستین نوع خاصی از آمنیازی دارد: هر روز او از خواب بیدار می شود و نمی داند که مرد خواب در کنار او است. او همچنین می گوید که او 47 ساله است و نه در اوایل بیست سالگی او، همانطور که او معتقد است. او فراموش می کند که او در یک تصادف بود که باعث از دست دادن حافظه او شد، او فراموش می کند که او پسر داشت که در افغانستان فوت کرد، او فراموش می کند که او یک بار رمان نویس موفق است. او باید همه چیز را درباره گذشته خود، هر روز، قبل از اینکه او به خواب برود و آن را دوباره فردا ببارد، دوباره یاد می گیرد. کریستین نوع خاصی از آمنیازی دارد: هر روز او از خواب بیدار می شود و نمی داند که مرد خواب در کنار او است. او همچنین می گوید که او 47 ساله است و نه در اوایل بیست سالگی او، همانطور که او معتقد است. او فراموش می کند که او در یک تصادف بود که باعث از دست دادن حافظه او شد، او فراموش می کند که او پسر داشت که در افغانستان فوت کرد، او فراموش می کند که او یک بار رمان نویس موفق است. او باید همه چیز را درباره گذشته خود، هر روز، قبل از اینکه به خواب برود و همه چیز را دوباره فردا، باز کند. با خواندن صدها صفحه در سبک پروانه خسته کننده، با تغییرات کمی در داستان، خواندن آن را انجام دهید. خواندن SJ Watsonâ € ™ ثانیه قبل از رفتن به خواب یک تجربه maddening است. برای حدود 85٪ از کتاب (من می دانم که من این را در یک Kindle خواندن)، چیزی نزول می کند. کریستین از خواب بیدار می شود، او مجله ی خود را می خواند (رمان ما در حال خواندن است) و چیزهایی را در مورد زندگی اش باز می کند. من نمیتوانم به شما بگویم که این کتاب چگونه تجربه خواندن کامل است. واقعیت این است که آن را \"خالکوبی\" نامگذاری کرده است. این یک جنبه هیجان انگیز در این داستان است. برخی خوانندگان درباره اینکه این رمان کریستین مجله است، شکایت کرده است. او دائما به این واقعیت اشاره دارد که در حال حاضر در مجله خود نوشت، در حالی که تازه در ذهنش بود - و این که چگونه این غیر واقعی است، به خصوص همانطور که در سبک نوشتاری بسیار عمیق نوشته شده است، و غیره. رمان را ببخشید چون این فقط فرمت داستان است. اما من اغلب از روایتهای HP Lovecraft یاد می گیرم که همیشه در نوت بوک هایشان نقاشی می کنند، در حالی که ترور درست در خانه آنها است، وحشتناک بودن، مراقب بودن ذهن است! قطع کردن - شاید پایان آن را نجات دهد؟ جواب منفی. پایان این است که قطعا چیزی است که این رمان را فراتر از تعمیر می شکند. من حدس زدم پیچ و تاب و پایان بسیار طولانی قبل از آن نشان داد. مطمئنا شوهرش «بنیاد» به نظر نمی رسد شوهر واقعی او بن است، اما یک شخصیت دیوانه استاکر است. به جز اینکه ما معتقدیم که این مظنون میتواند کریستین را از یک بیمارستان روانی تخلیه کند بدون این که کسی درخواست کند ID را ثابت کند که او گفته است که او بوده است. علاوه بر این، ما باید اعتقاد داشته باشیم که کریستین â € \" فرد مبتلا به مشکلات روانی عظیم که مدت زمان قابل ملاحظه ای در بیمارستان بستری شده است، هیچگونه پیگیری از پرستار، روانشناس یا مراقب دریافت نمی کند. ببینید، در بریتانیا ما NHS داریم، بنابراین اکثر مردم مراقبت های بهداشتی رایگان دارند. این کار دقیقا مثل این نیست، اما من در اینجا به پیچیدگی های آن نرسیده ام. فقط می گویم که کسی مانند کریستین به راحتی می تواند برای نوع خدماتی که یک هفته به طور هفتگی، هر دو هفته دو بار یا هر ماه یک حرفه ای به خانه اش می فرستد واجد شرایط باشد. واقعیتی که ما باید باور کنیم که یک غریبه کامل می تواند بیمار شدید بیمار را از یک موسسه بیرون بیاورد و سپس ماهها بدون داشتن یک متخصص مراقبت های بهداشتی، یک بازدید پیگیری را به گروگان انداخت یا اینکه پسرش یا دوستان آن را نپسندند یا دریابند چرا آنها برای چند ماه از او شنیده است، بیش از این از خواننده خواسته است. به طور موقت توهین آمیز به فکر می کنم هر کس به اندازه کافی احمقانه است که بتواند کل واتسون را نابود کند. و در بیانیۀ نویسنده می گوید که او در NHS برای سال های سال کار کرده است - چطور او چیزهایی مثل این را نمی داند؟ و دکتر نوش - آیا او دچار بدترین دکتر جهان است؟ چگونه او را در جلسات متعدد خود با او انتخاب کرد؟ ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب پیش از آنکه بخوابم


 کتاب ابوعلی گاو آدم کن
 کتاب احمد خلیفه خراب کن
 کتاب ابوعلی عروس پیداکن
 کتاب ابراهیم کیسه پاره کن
 کتاب آنتی گونه
 کتاب آقای ملک