کتاب گور به گور

اثر ویلیام فاکنر از انتشارات نشر چشمه - مترجم: نجف دریابندری-ادبیات اقتباسی

گور به گور عنوانی است که نجف دریابندری مترجمِ نام‌آشنا و کارکشته، بر رمانِ فاکنر گذاشته است. نجف در یادداشتی که بر ناصیهٔ کتاب نشانده است، می‌نویسد: «گور به گور عنوانی‌ست که من روی این رمان گذاشته‌ام، زیرا نتوانسته‌ام عنوان اصلی آن را به عبارتی که خود بپسندم به فارسی درآورم. «همچون که دراز کشیده بودم و داشتم می‌مُردم» کوتاه‌ترین عبارتی است که به نظر من معنای عنوان اصلی را دقیقاً بیان می‌کند.» یک سال بعد از نگارش «خشم و هیاهو»، فاکنر «گور به گور» را در سال 1930 نوشت. این برندهٔ نوبل ادبیات، خود مدعی است که «گور به گور» را شش هفته‌ای، آن‌ هم شب‌ها و پای کورهٔ یک نیروگاه محلی نوشته است و دیگر دستی در آن نبرده است. ور به گور 15 راوی دارد. در میانِ این راویان، کودک، پیرمرد، زن محتضر، پزشک و... دیده می‌شود. هریک از این راویان در روایت خود، به شکلی هوشیارانه و قابل ستایش هم‌سن و سال خود حرف می‌زنند. روایت‌شان بر پایهٔ دید خودشان و بر اساس سطح معلومات و فهم خودشان است. از این منظر، تعدد راوی در «گور به گور» نه تنها مخاطب را گیج نمی‌کند، بلکه بر جذابیت داستان می‌افزاید.


خرید کتاب گور به گور
جستجوی کتاب گور به گور در گودریدز

معرفی کتاب گور به گور از نگاه کاربران
لذت بردن از فاکنر آسون نیست. بی دردسر نیست. بی عوارض جانبی نیست. به کتاب های فاکنر باید اجازه بدین تو تک تک سلول هاتون رسوخ کنه.
کتابش جوریه که وقتی خوندنش تموم میشه، خیسی و رطوبت خسته کننده ی بعد از عبور از یک رودخونه ی وحشی رو، با تمام وجودتون حس میکنین و این حس رو تا مدت ها با خودتون دارین!

مشاهده لینک اصلی
دنیای فاکنر دنیای عجیب و شگفت انگیزی ست. تصویری که فاکنراز آدم های قصه اش به دست می دهد تکان دهنده است. بلاهت و سادگی دهاتی های آمریکایی که کمابیش آدم می تواند آن را با آدم های اطراف خودش شبیه پنداری کند.
هرچند داستان تا نیمه های کتاب گیرا نیست.

مشاهده لینک اصلی
گذشته از این واقعیت است که عنوان از یک خط در @ Agamemnon @ گرفته شده است (که باعث می شود آن را در حال حاضر غیر قابل تحمل خنک) این یک کتاب نفس گیر است. من چهار فصل را برای استفاده از سبک فاکنر نوشتم - گویش ها، فصل هایی که هرکدام از چهره های شخصیت دیگر هستند، راه خود را از داشتن روایت ندارد، بنابراین شما باید به کشف کردن آنچه که از نیمه گفتگو شخصیت خودت را ... اما خدا، هنگامی که من تنظیم شد، من کاملا کف شدم. این یک کتاب زیبا و دلنشین است. همچنین به نظر می رسد یک داستان است که صادقانه و کاملا غیرمعمول است - شخصیت ها به عنوان آنها ارائه می شوند، حتی اگر آنها در ابتدا یا حتی ناخوشایند باشند. صادقانه است طراوت. پس از خواندن این، Ive متقاعد شد که دو نوع از مردم در جهان وجود دارد. کسانی که فاکنر را دوست دارند و کسانی که اصرار ندارند. ویرایش: بعد از خواندن این کتاب برای دومین بار، من بیشتر از قدرت و نبوغ خود را متقاعد کرده ام. فاکنر لعنتی! این یک کتاب ضروری برای زندگی است.

مشاهده لینک اصلی
بسیاری از ما از طریق این فاکنر غیرمجاز در دبیرستان فریب خوردیم و احتمالا همه ما از آن به یاد می آوریم خطوط وردامان است @ مامانم یک ماهی است @ که معلمان ما به ما آموختند در مورد پیش بینی کردن و برای بسیاری از ما این نیز آخرین فاکنر من خواهد بود چرا که ما بیشتر یاد گرفتیم که فاکنر یک درد لعنتی در الاغ است. در واقع آن کمتر گیج کننده از Sound \u0026 amp؛ خشم، که مانند این است که یک حیوان داده شده کمتر خطرناک است از یک خرس که به کوسه وابسته است: خوب است، اما فاصله ای بین آن و امن وجود دارد. فاکنر درد در الاغ است، زیرا او مدرنیست بود - یکی از سه مدرن بزرگ، همراه با وولف و جویس، و مدرنیسم زمانی است که شما زمان بندی و چشم انداز خود را درهم و برهمی و به طور کلی فقط همه چیز را مسدود، بنابراین آن را در مورد تمام بدن می تواند برای کشف آنچه که طرح حتی می شود، و در حالی که همه سه این نویسندگان عالی هستند، در حالی که آنها می دانند که چه کار می کنند و آنها را به یاد ماندنی می اندازند و آنها را به حقایق بزرگ می گویند، آنها نیز درد های عظیمی در الاغ شما دارند و اکثر مردم نباید آنها را بخوانند. اما شما بیشتر یا کمتر می توانید بیشتر از طرح را در این قسمت دنبال کنید. کتاب و حرمت آن چیزی است که: این خانم بی سر و صدا وحشتناک خانواده ای از رای دهندگان آینده Trump می آید که ماتریال را در سرزمین خانوادگی اش دفن کند و آن را تمام کند. طرح ناهموار آسیاب شدن تراژدی بزرگ است، اما حوادث در مقیاس مبهم کوچک هستند؛ این فقط احمق هاست، تلاش برای گرفتن یک تابوت در سرتاسر رودخانه. اینها شخصیت ها هستند: - Addie Bundren، کسی که می میرد؛ - آنس، شوهر تنبل او برای هیچ چیز، به نظر می رسد مانند یک رقم حک شده با لختی از سخت چوب توسط یک کاراکتر مست، @ شرح که Cormac مک کارتی در کل کار خود را در کل ساخته شده است؛ - پول نقد، پسر نجیب زاده که هرگز حتی حکم حتی در سر خود را به پایان برساند؛ - دیل، که به دلایلی دو برابر به عنوان راوی متفکر، بیشترین بیان از گروه، به همین دلیل عجیب و غریب به نظر می رسد (به یاد داشته باشید که صحنه در Idiocracy جایی که شخص باtalking مانند یک fag @ تشخیص تشخیص داده می شود) و به طور مداوم babbling در مورد است و مانند یک کالج کالج برای سنگین شدن برای سومین بار ؛ - جواهر، پسران وسواس اسب که چشم خود را به طور مداوم توصیف می کنند، مانند قطعات یک صفحه شکسته، که هیچ کدام از آنها نیست، به طوری که به نظر نمی رسد که چشمان مانند؛ - دوی دله، دختر تنها، که اشکالwet لباس برای چشم های کور از سه مرد نابینای آن لودوی پستاندار فاکنر هرگز به طور خاص در مورد تشخیص های پزشکی خود به هیچ وجه خاص نبوده است. \" بنجی از صدا و آمپر؛ خشم نیز غیر قابل تشخیص است @ off @؛ او ممکن است اوتیسم باشد، که می داند. وردامان در نوجوانی های اولیه اش است (مردم ریاضی را انجام داده اند، این به نظر می رسد مثلن ترین سن) و او مانند یک 8 ساله عمل می کند. فاکنر مرتب سازی برخی از شخصیت های خود را از صدا و \u0026 amp؛ خشم، که فقط یک سال پیش در سال 1929 نوشته شده بود: بنجی و وردامین هر دو در سر هم هستند؛ دیوید دل و کاددی دختران زیرکاله هستند. دارل و کونتین شاعران زمان گیر است. (آنها همچنین یک محیط را به اشتراک می گذارند، فاکنر معروف و ساخته یوکانتاواوا کانتی در می سی سی پی می باشد. می سی سی پی ممکن است واقعی باشد، چگونه می توانم بدانم.) Sound \u0026 amp؛ Fury به خوبی فروش نکرد و فاکنر به طور نامحدود به دنبال یک تور دژاگه @، یک برنده مطمئن، که بیشتر یا کمتر کار می کرد. او ادعا می کند که آن را در شش هفته و یک پیش نویس نوشته است. چند کاراکتر دیگر وجود دارد، از جمله همسایه های کارآمد و ورنون و کورا طل. همه طول می کشد نوبت روایت؛ هر کدام یک صدای مجزا دارند، اما همه آنها از واژه هایی استفاده می کنند که احتمالا هیچ اطلاعی در مورد آن ندارند. این وردامان جوان توصیف اسب: به نظر می رسد که تاریکی او را از بی ثباتی خود حل و فصل کرد، به پراکندگی غیر مرتبط از اجزای - snuffings و stampings، بوی گوشت خنک و موی آمونیاک، کل مخملی پراکنده نشده و استخوان های قوی درون آن، جدا و مخفی و آشنا، متفاوت از من است.\nفاکنران حتی سعی نکنید حرفی برای گفتن داشته باشید. من حدس می زنم - وام های حماسی را برای حوادث حاکم بر زندگی حبس می کنم - و من حتی آن را دوست دارم ... اما هنوز هم اساسا مسخره است. خیلی فالکنر را سرگرم می کند، که آسان و سرگرم کننده است زیرا او را می شکند، اما من این کتاب را دوست دارم عبور از رودخانه واقعا هیجان انگیز است. فاکنرها خنده دار هستند، در مرتب کردن بر اساس این حکم من در مورد دور شدن از، همه شما را فریب @ راه - نه به عنوان خنده دار به عنوان همکار خود را از جنوب گوتیک Flannery OConnor، اما چه کسی است. این کتاب به طور کلی بین پیچیدگی و درک قابل درک است و برای یک بار فاکنر در سمت راست آن قرار دارد. از دوره کتاب، بیشتر خانواده ها داستان های خود را به نمایش می گذارند. شگفت آور و شسته و رفته؛ ابعاد جدید ادامه دارد. ما یاد می گیریم که Jewel (view spoiler) نامشروع است، توسط Rev. Whitfield - این است که توسعه پر پیچ و خم ترین طرح (پنهان کردن اسپویلر)]؛ دیوید دل (wha ...

مشاهده لینک اصلی
** اسپویلر هشدار ** خوب، این اولین بررسی است که من تا به حال به تب گذاشته بود، اما من نمی دانم چگونه برای بررسی این کتاب بدون spoiler. شما می دانید مته اگر میخواهید خواندن را متوقف کنی، هول هولت، همانطور که من دروغ می گویم، یک کتاب عالی است. من برای حدود 30 صفحه برای به دست آوردن ریتم فاکنر نیاز داشتم (و، در نهایت متوجه شدم که هر فصل توسط شخصیت های شخصیتی گفت که فصل را نقل کردیم)، اما هنگامی که من در کلاس گرفتار شدم، رمان را در چهار روز پری دریایی خواندم در یکی از اتاق های دوم اتاقم با تهویه مطبوع. در حالی که من هیچوقت فاکنر را میخواهم بخوانم، بیش از حد شدید یکی پس از دیگری، این رمان باعث واکنشهای فیزیکی من شد که نمیتوانم توصیف کنم. منظورم چیست؟ خوب، لحظات خواندن این کتاب زمانی بود که اگر من یک شخصیت کارتونی بودم، دهان من بزرگتر می شدند و فک من با سقوط به طبقه می افتاد. هر دو زبان (\"خاكستر\" در خاك كوچك) و يا برخي كاراكترها به اين شرط مي رسند. در حالی که من فکر نمی کنم که همسرم یا بچه ها بیش از حد مراقبت کنند، من می خواستم کسی را از طریق شانه ها بگیرم و بگویم: \"خنده هول\"! آنها با این بدن چه می کنند؟ شما به من زل زده اید؟ داستان ساده ای که یک زن مرده را در یک منطقه از طریق برخی از بدترین شرایط حمل می کند، در حالی که شربت ها به طور کامل جذب می شوند. وقتی که من تمام شدم، سوالاتی داشتم: â € ¢ چه چیزی با آنز بود؟ چرا او چنین مزخرف تلخ بود؟ آیا آخوند داری بود یا سعی در شکستن اختلال در خانواده داشت؟ چرا او آن انبار را سوزاند؟ آیا این یک عمل صحیح بود، حقیقتا، علیرغم این واقعیت که او به عنوان دیوانه درک می شد؟ چه چیزی با پول نقد و تمرکز او روی ساخت تابوت برای نیمه اول کتاب بود؟ این رمان شما را راحت نخواهد کرد. اما بعضی از اشعار و شخصیت ها از من دور شدند من فصل Addie را دوست داشتم، جایی که او درباره تنفر از همه بچه هایی که او را تعلیم می دهد و تنش تنگی سفید قوسی را در اختیار خانواده قرار می دهد، صحبت می کند. تقریبا به نظر می رسد به تنش افتخار می کند، واقعا، یا حداقل مایل است تنش را به دست بیاورد و برخی از افراد را به سرانجام برساند. این یک سختی برای Bundrens است که بیش از هر پروفایل جنوبی است؛ این عمیق، سختی انسانی، در سراسر فرهنگ ها، بشری اولیه و ابتدایی و وحشتناک و به طور بالقوه بی نظیر دیونیزیاست، اما در اینجا تقریبا غیرممکن است که از وحشت فریب بخوریم. نابغه فاکنر نهفته در نحوه کاراکترهایش است و این تاریکی را اجرا می کند، به طوری که توصیف دشواری کمی نزدیک به وضوح می شود، چه خواننده آن را دوست دارد یا نه. Bundrens ممکن است انسان باشد، مربوط به بقیه ما با گونه ها، اما گدای مقدس، من مطمئن هستم که امیدواریم که خانواده آنها از راه دور است. من بیشتر از فرزندان ادبی فاکنر (به عنوان مثال Cormac McCarthy) و سپس از فاکنر می دانم. همانطور که من می بینم مرگ، منتشر شده در سال 1930، باید سقف انتظارات ادبی را در آن زمان نابود کند. این یک کتاب فوق العاده است که من به طور کامل نمی توانم درک کنم، که من را ترک می کند، با احترام عمیق برای خالق آن.

مشاهده لینک اصلی
آیا می توان دایره را قطع کرد؟ و توسط، پروردگار، توسط و توسط؟ آیا خانه بهتر در آسمان انتظار می رود، خداوند، در آسمان؟ ... Habershon، 1907 (اقتباس شده / ثبت شده توسط خانواده کارتر) [4.5 ستاره] این 1930 رمان واقعا منحصر به فرد در ساختار است که از طریق جریان آگاهی 15 شخصیت بیش از 59 فصل، که هر کدام با نام شخصیت روایت شروع می شود، نقل می شود. این داستان به دنبال محاکمه ها و مصیبت های خانواده خانواده باندن در ایالت جفرسون، می سی سی پی می باشد که مادر / همسر او را به وسیله اسب یا واگن به همراه مادرش در زادگاهش جفرسون در فاصله 20 کیلومتری قرار دهد. مشکل این است که رودخانه بین Bundrens و جفرسون سیلاب شده است، پل ها خارج هستند و روش های شبیه سازی در اینجا وجود ندارد. این داستان در روایت های جریان انحرافی اول شخص بیشتر توسط پسران (پول نقد در اواخر دهه 20، دارل، جواهر و وردامن در حدود 10)، شوهر انسه، دختر 17 ساله او، دیویی دل، به عنوان آنها معامله با عبور از رودخانه سیلاب، آتش سوزی، مسائل مربوط به سلامت روان و سایر مسائل (به گفته ی بیشتر، اسپویلرها را در اختیار مامان قرار می دهد). فالکلر با رواج ناپذیری روبرو می شود، اما گوشت از افکار افکار عمیق و افسانه ای است. علاوه بر مسائل مربوط به مرگ، زنا و حامله شدن کودک، موضوع اصلی درگیری بین شخصیت افکار و کلمات مورد استفاده برای انتقال آنها است، یک مشکل واقعی برای فقرا در جنوب آن دوران (و امروز). که منجر به موضوع دیگری بزرگ: کلاس اجتماعی است. فاکنر از آنچه خواند، فاکنر در نظر داشت که تمایزات طبقاتی در جنوب بیشتر از سایر نقاط کشور است. او می خواست به درستی یک خانواده ضعیف سفید میسیسیپی را نشان دهد که بشریت را به طور کامل نشان می داد بدون اینکه از جهل و نادانی خود بی خبر باشند. من می توانم از این سلسله مراتب اجتماعی از تجربیات صحبت کنم. با این که این رمان ها در 20 سالگی، 60 سال بعد، من خانواده * ای شبیه خانواده خانواده باندن را می دانستم، اما احتمالا در مقیاس اقتصادی اجتماعی پایین تر بود. من در حومه ها تا 15 سالگی بزرگ شدم، زمانی که پدرم تصمیم گرفت که بخواهد زمین را بخرد و اسب خود را بفروشد. نزدیکترین مدرسه ممکن بود 10 مایل دورتر باشد، بنابراین بدون گواهینامه رانندگی یا دوستان در منطقه، من مجبور شدم یک اتوبوس مدرسه برای یک ترم سوار شوم. در حالی که من از آن متنفر بودم، بسیاری از بچه ها را خیلی دوست داشتم، احتمالا چیزی که به خواننده عزیزم مربوط نمی شد، اما به طور کلی بدون هیچ ویژگی خاص کلاس تمیز بود. من هر روز فراموش می کنم زمانی که اتوبوس یک جاده خاکی برای صعود پیدا کرد شیب تند من پشت سرش را نگاه کردم تا گرد و غبار را به ابرهای نارنجی در زیر نزدیک کنم، فکر می کنم که این جهنم است؟ اتوبوس به نظر می رسید 10 دقیقه به سمت بالا چرخش و چرخش به بالا. هنگامی که آن را متوقف کرد، در داخل یک مرد خجالتی با یک سبیل کامل تحت بینی بینی و چشمان سیاه چاله گله کرد. در حالی که صندلی در نزدیکی صندلی قرار داشت، موهای قهوه ای چربش را روی یقه ی پیراهن قرمز و سیاه فندق شسته شده خود گذاشت. من چیزی را در هوا گرفتم، اما به زودی به اندازه کافی گذشت. استن، یک پسر بچه روز قبل ملاقات کرد، به من گفت که مسافر جدید ما جانی بود که دوباره کلاس ششم را امسال امتحان کرد. من مطمئن نیستم جانی پسران سن، اما او باید حداقل 17. هنگامی که من به Stan در مورد بلند کردن تپه شکایت کردم، او خندید، @ شما نیمی از آن دیده می شود @ همانطور که ما به سمت پایین تپه سریع به سمت میدان آزاد رفت و در مقابل ما یک حوله با چند قطعه بزرگ از مبلمان خانه مورد استفاده قرار گرفت که در اطراف آن پراکنده شده بود و پدر روی صندلی نشسته بود، 20 یاردی به سمت چپ. در این اتوبوس این دو دختر که 7 و آمپر؛ 9، در حالی که به سمت راست فوری من، مادرم روی نیمکت استراحت کرد و با لباس نیمه باز او که یک کودک نوپا داشت، با سر و صدای خداحافظی می خوابید. همانطور که آنها در پشت اتوبوس به من نزدیک شدند، من متوجه نشدم که دختران کفش های خود را در صبح روز شنبه و لایه های خاکی زخم ها را روی پای خود و مچ پا قرار داده اند. در بالای لباس های آبی رنگ پریده، جوش های خیس شده در امتداد خطوط گردن خود، موهایشان به هم ریخته و درهم ریخت و در دهان خمیازه اند، دندان هایشان با آنچه ظاهر می شود پلاک، غذا و شیرینی ها پر شده است. بدتر از همه این که (گرگرفتگی صورت من) بوی تند و بوی بدن بود و می داند که چه چیز دیگری مانند ترکیب گوگرد و آمونیاک است. من چند بار گریه کردم و سرم را به یک پنجره اتوبوس باز کردم تا هوا تازه شود. من متوجه شدم که چگونه هویت پناهگاهی در زندگی طبقه متوسط ​​حومه من در، بله، می سی سی پی وجود دارد. من هرگز به فیلم «رستگاری» نگاه نکردم. این رمان من را غمگین و خجالت زده کرد که من 15 ساله فکر می کردم که خانواده تپه بهتر از حیوانات نیست. این باعث می شود که من نا امید شده و پاسخ ساده ای برای شکستن دایره ای برای بچه های متولد شده در فقر یا جهل و یا خانواده های سوء استفاده وجود نداشته باشد؛ زیرا این بچه ها با بچه های خود ادامه می دهند و در آن و در آن ادامه می دهند. متاسفانه این دایره در اینجا عمدتا بدون شک متوقف می شود. توسط، و، توسط، توسط، و توسط. * همانطور که توضیح می دهم، از خانواده می دانستم، اما من هرگز آنها را شخصا نمی دانستم.

مشاهده لینک اصلی
من فاکنر را احترام می کنم، اما نمی توانم بگویم من او را دوست دارم. با این حال، این کتاب چیزی بود. چیزی که آن چیزی بود، من هنوز هم فهمیده ام. رمان داستان داستان خانواده خانواده باندن را در تلاش خود برای دفن آنها که اخیرا مرده بودند (به خوبی زنده زنده است اما در بستر مرگش وقتی داستان باز می شود) مادر، ادی. و اگر فکر می کرد خانواده تان ناکارآمد بود، هنوز فاکنر را به اندازه کافی خواندید. فکر می کنید زباله های سفید قرن را ببندید و نزدیک می شوید. Bundrens توده های اسرار آمیز اسرار، دروغ، سردرگمی، انتخاب های ضعیف، خودخواهی، دیوانگی و غم و اندوه است. هر فصل توسط یک راوی متفاوت بیان شده است، و بنابراین داستان در قسمت های کج شده است، و خواننده را مجبور می کند حقیقت عینی را کنار بگذارد. لحظات کمدی و لحظات تراژدی و بسیاری لحظات ترسناک وجود دارد. و در پایان، من مطمئن نیستم که قلب رمان است. نه Addie، هر چند مرگ او مرکز تمرکز طرح (یا حداقل حادثه تحریک) است. نه Anse، که بیش از حد موهن و خود محور است که انتخاب های مناسب برای خانواده اش باشد. نه دیوید دل، خیلی در زندگی خود گرفتار شد. نه وردامان، خیلی جوان است تا حس جهان را بدست آورد. این سه پسر بزرگتر را ترک می کند، که همه آنها خانواده های مختلف، ذهنی، جسمی و احساسی هستند. با این حال، من مجبور هستم در بعضی موارد احساس کنم که باید بیشتر از آنچه که می خواهم بجنگم تا متوجه شود که اتفاق می افتد. فاکنر خیلی خوب است که شما را در داخل ذهن قرار دهد که گاهی اوقات حتی مطمئن نیستید که دقیقا چه شخصیتی در ذهن دارد. این کتاب به من رسیده است، همانطور که خواند، و البته قطعا کمتر دلهره آور از The Sound و Fury، اما هنوز هم نمی توان ادعا کرد که بزرگ فاکنرین است. برای احترام و قدردانی یک چیز است. برای لذت بردن از چیز دیگری است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گور به گور


 کتاب ابوعلی گاو آدم کن
 کتاب احمد خلیفه خراب کن
 کتاب ابوعلی عروس پیداکن
 کتاب ابراهیم کیسه پاره کن
 کتاب آنتی گونه
 کتاب آقای ملک